علمی-اجتماعی
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 22:48 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

 

اسکلروزِ چندگانه یا اِم‌ اِس (Encephalomyelitis disseminata : Multiple sclerosis)‏،

نوعی اختلالِ

 خودایمنیِ سيستمِ اعصابِ مركزی است كه به واسطه پلاك‌هایِ "patches" پراکنده در ماده سفيدِ "white matter" دماغ، در اطرافِ بطيناتِ دماغی و در نخاع، مشخص می‌شود. اين پلاك‌ها منجر به ایجاد التهاب و زخم های گوناگون در مغز و سیستم اعصاب مرکزی می گردد، در نتيجه تخريبِ پوششِ مایِلین که غلاف چربی محافظ روی رشته های اعصاب است به واسطه اختلالِ خودایمنی به وجود می‌آيد. در واقع سیستم دفاعی بدن به این غلاف های چربی به گمان عامل خارجی حمله می کند و آن را دچار آسیب می کند اما پس از مدتی بدن با خون رسانی به این بخش ها آنها را ترمیم کرده که آثار ترمیم آن می تواند به صورت وصله هایی در عکس برداری ام آر آی دیده شود. فرآیند تخریب و ترمیم آنقدر ادامه می یابد که در نهایت با از بین بردن غلاف چربی روی اعصاب، در سیستم پیام رسانی بین مغز ودیگر اعضای بدن اختلال بوجود می آید که عامل اصلی بروز علایم است و می تواند هر عضوی را دربدن در گیر نماید. میانگین شانس زندگی برای افراد مبتلا پس از اولین حمله 25 سال است. ام اس به چهار نوع مختلف طبقه بندی می شود که رایج ترین نوع آن نوع عود کننده و فروکش کننده است که علایم در بازه زمانی مختلف ظاهر می شود و گاهی کاملا از بین می رود. شیوع ام اس در زنان دو برابر مردان است و در مردان بر خلاف زنان معمولا به صورت سریع و نوع پیش رونده بروز می کند. بیشتر افراد مبتلا به ام اس تنها بین 5 تا 10 سال کمتر از افراد عادی عمر می کنند. تنها 10 درصد افراد مبتلا ممکن است به فلج کامل و فقر حرکتی شدید مبتلا شوند و در بیشتر موارد این بیماری منجر به فلج کامل بدن و از کار افتادگی نمی گردد.

اِم اِس یک بیماریِ خود ایمنی است که در آن بدن به سلول‌های خود آسیب وارد می‌کند. به گونه‌ای که سیستمِ دفاعی به سیستمِ مرکزیِ اعصاب "CNS"، حمله کرده و نواحی از مغز و نخاع دمیلینه می‌شود. این حالت ممکن است علائمِ فیزیکی، روحی و روانیِ فراوانی را سبب شود و اغلب، پیشرفتِ آن در ناتوانی‌هایِ فیزیکی و ادراکی است. این بیماری اغلب در سنینِ بینِ ۲۰ تا ۴۵ سالگی بروز می‌کند و در بینِ زنان شایع‌تر است، و میزانِ شیوعِ آن بینِ ۲ و ۱۵۰ در هر ۱۰۰٫۰۰۰ بستگی به کشور و جمعیتِ خاصِ آن دارد. «اِم‌ اِس» برایِ اولین بار در سالِ ۱۸۶۸ توسطِ جین مارتین چارکات متخصصِ اعصابِ فرانسوی معرفی شد. این بیماری علاجی ندارد، اما ثابت شده است چندین معالجه مفید واقع می‌گردد. یکی از نام‌هایِ دیگری که کلمهٔ مختصرِ اِم‌ اِس با آن شناخته می‌شود "Disseminated sclerosis" است.

شروعِ «ام‌ اس» ممکن است ناگهانی یا تدریجی باشد. علایم ممکن است شدید یا به اندازه‌ای خفیف باشد که بیمار ماه‌ها تا سال‌ها به پزشک مراجعه نکند. علایمِ «ام‌ اس» بسیار متغیر است، و به محل و شدتِ ضایعات در سیستمِ عصبیِ مرکزی(به انگلیسی: CNS )‏ بستگی دارد. علایم شاملِ کم‌ بساوایی[۱] (تغییر در حسِ لامسه)، ضعف و سُستی در ماهیچه، گِرفتگی و اِنقباضِ غیرعادیِ ماهیچه‌ها، مُشکل در حرکت؛ ناهماهنگیِ حرکتی[۲]، اِختلال در تَکَلُم (تَکَلُمِ بُریده)،[۳]، نیستاگموس[۴]، دوبینی[۵] (یک شِیء را دوتا دیدن)، کاهِشِ حدتِ بینایی، تاریِ دید یا کاهشِ دیدِ رنگی (Optic neuritis)، خستگی و دردهایِ جسمی، نشانه‌هایِ دردهایِ شدیدِ طولانی که بیش‌تر از حدِ معمول طول کشیده‌اند، مشکلات در مثانه، روده و شکم. اختلالاتِ عصبی به صورتِ متداول وجود دارند و این می‌تواند به شکلِ "Lhermitte's Sign" باشد. درد و اختلالاتِ عصبی از عمومی‌ترین نشانه‌ها در «ام‌ اس» می‌باشند. این درد به صورتِ پایدار، خسته کننده و ایجادِ حسِ خارش، کرختی، گِزگِز و مورمور، سوزن‌سوزن شدن یا سوزشِ دردناک توصیف شده‌است و معمولاً در پاها اتفاق می‌افتد. از دیگر علایم این بیماری ترمر یا لرزش هاو پرش های غیر ارادی عضلات بدن می باشد که در بیماری ام اس به دو صورت اتفاق می افتد: نوع اول زمانیست که فرد مبتلا قصد رساندن دست خود به چیزی را دارد که ناگهان با لرزش غیر ارادی موفق به این کار نمی شود و نوع دوم زمانی که عضلات با بخشی از بدن خود را در برابر جاذبه زمین نگاه می دارد و در آن ناحیه دچار لرزش ناگهانی می شود. پرش ها و حرکت های ناگهانی عضلات که معمولا در حالت استراحت اتفاق می افتد ارتباط ضعیفی با این بیماری دارد و بیشتر ناشی از سوء مصرف مواد دارویی - غذایی، اضطراب و بیماری هایی مانند پارکینسون می باشد. احساس خستگی مفرط بخصوص در بعد از ظهر، عدم تحمل گرما، اختلال در بلع، تغییر آنی خلق و خو، زود رنجی و شادی بی مورد از علایم متنوع این بیماری می باشد. ام اس تنها بیماری است که علایم آن بدون هیچ الگو و نظمی در افراد مبتلا اتفاق می افتد. اما در کل شایع ترین علایم آن که معمولا در اولین حمله اتفاق می افتد علایم چشمی و حسی است که در بیش از 55 درصد افراد مبتلا دیده می شود.در اثرِ این بیماری، اغلبِ عصب‌هایِ بینایی، عصب‌هایِ نُخاعی و «Cerebellar Conections» آسیب می‌بینند، که مُنجَر به نوروپاتی نوری، آتاکسی می‌شود.

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 22:45 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

این عضو مهم هم‌چنین به عنوان یک فیلتر عمل می‌کند به طوری که مواد سمی را از خون خارج ساخته و به حفظ سلامت ترکیبات خون در عروق کمک می‌نماید.
مشکلات کبدی شامل طیف وسیعی از بیماری‌ها و نارسایی‌هایی هستند که به بافت کبد یا عملکرد آن آسیب می‌رسانند و عمدتا نیز بافت کبد در تماس با یک ویروس ممکن است ملتهب شود. مهم‌ترین عواملی که موجب بروز بیماری‌ها و ناراحتی‌های کبدی می‌شوند شامل ویروس‌های هپاتیت A، B و C، مصرف الکل و استفاده زیاد از داروهای مسکن هستند. به علاوه چاقی نیز موجب تجمع چربی‌ها در کبد می‌شود.
به گزارش سایت اینترنتی هلت می‌آپ، علائمی چون زرد شدن رنگ پوست، ناخن‌ها و چشم‌ها می‌تواند نشانه یک مشکل کبدی باشد. همچنین کاهش ذخیره گلبول‌های قرمز در خون فرد مبتلا به ناراحتی کبدی موجب ایجاد احساس ضعف و خستگی بدون دلیل آشکار می‌شود. همچنین فرد ممکن است دچار کاهش وزن ناگهانی شود. علاوه بر این خونریزی‌ بینی و لثه‌ها می‌تواند علامت دیگر عملکرد نامناسب کبد باشد. بیماری کبدی همچنین باعث ایجاد حالت تهوع، استفراغ و درد شکمی می‌شود.
اگر کبد آسیب شدید ببیند، بدن به جای رد کردن خون از کبد، دوباره خون را به این عضو بازمی‌گرداند و این امر باعث می‌شود که خون در مری و مجاری گوارشی وارد شود و در نتیجه مدفوع یا استفراغ بیمار خونی می‌شود.
بیماری شدید کبد به سایر اعضا نیز آسیب می‌رساند برای مثال طحال در چنین شرایطی نمی‌تواند به طور کافی و مناسب چربی‌ها را هضم کند و کلیه‌ها نیز آب حاوی نمک را نگه می‌دارند و در نتیجه تورم در ناحیه شکم و پاها بروز می‌کند.
از آنجا که کبد آسیب دیده روی تامین خون مورد نیاز قلب نیز تاثیر می‌گذارد لذا نارسایی کبدی می‌تواند به عملکرد قلب نیز آسیب وارد کند.
علائم بیماری کبدی ممکن است به طور ناگهانی یا به مرور زمان بروز کنند. بنابراین انجام معاینات دوره‌ای و مراقبت مناسب جهت پیشگیری از آسیب‌های جدی به این عضو حیاتی، ضرورت دارد.

 

 

 

 

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

افزایش تعداد گلبول‌های قرمز خون در واحد حجم را غلظت خون می‌گویند در این حالت هموگلوبين‌ خون بيمار بيشتر از يك فرد عادی است.

افزایش تعداد گلبول‌های قرمز خون در واحد حجم را غلظت خون می‌گویند در این حالت هموگلوبين‌ خون بيمار بيشتر از يك فرد عادی است.

به این معنی که هموگلوبین بالاتر از 18 در مردان و بیشتر از16 در زنان به‌عنوان غلظت خون تشخیص داده می‌شود. بيماری غلظت خون به دو دسته اوليه و ثانويه تقسيم می‌شود كه در بيماری غلظت خون اوليه، توليد گلبول‌های قرمز خون توسط سيستم خون ساز بدن به‌صورت خودكار بالاست. در غلظت خون ثانويه، سيستم خون ساز بدن سالم است ولی بيماری‌هايی مانند بيماری‌های مزمن ريوی، كليوی و قلبی یا تومورها، کاهش اکسیژن رسانی بافتی، بودن در ارتفاعات، سیگار کشیدن و زندگی در هوای آلوده موجب افزایش غلظت خون می‌شوند.افزایش غلظت خون از این جهت خطرناک است که موجب کند شدن حرکت خون در عروق شده و خطر سکته را افزایش می‌دهد.

برخی از افراد مبتلا به افزایش غلظت خون هیچ گونه علائمی ندارند و در برخی افراد اختلالاتی مانند برافروختگی پوست صورت، قرمزی چشم‌ها، اختلالات هوشياری، منگی، سردرد، خواب آلودگی و گزگز دست و پا مشاهده می‌شود.

خارش پوست به‌ویژه پس از استحمام، برجسته شدن وریدهای چشم، بزرگی کبد و طحال نیز از علائم شایع این مشکل هستند. درصورت عدم کنترل و درمان غلظت خون، بیماری‌هایی مانند زخم معده، دردهای استخوانی و در مراحل بعد نقرس و سنگ کلیوی بروز می‌کنند. در شرایطی که غلظت خون به‌صورت اولیه باشد، درمان از طریق خون گیری و مصرف برخی داروها است.

در نوع ثانویه می‌بایست علت زمینه‌ای غلظت خون برطرف شود. برخی پزشکان روش حجامت را نیز برای کاهش غلظت خون پیشنهاد می‌نمایند.

در مورد مقایسه حجامت و خون دادن باید گفت که اگرچه حجامت می‌تواند به‌عنوان یک روش درمانی در بعضی بیمارهای خاص مورد استفاده قرار گیرد ولی نمی‌تواند در این مورد، جای خون دادن را بگیرد. زیرا حجم خونی که در حجامت از بدن خارج می‌شود زیاد نیست و ما در این مورد نیاز به خارج کردن مقادیری از خون بدن داریم.

نیوز به نقل از ایرنا، محققان به تازگی موفق شدند که پرده از راز طول عمر بردارند.
نتیجه این تحقیقات برای محققان کاملاً عجیب بود چراکه با رعایت سه قانون ساده می‌توان زمان زندگی را به طور چشمگیری افزایش داد. طبق مقاله‌های منتشر شده این سه قانون عبارتند از :شاد زیستن، اجتناب از استرس و تنش روحی و داشتن شغل سبک
این واقعیات برای دانشمندان تا حدی تکان‌دهنده بود تا این که محققان دانشگاه استنفورد تحقیقات جدیدی را در این زمینه انجام دادند و جالب است که آنان هم به نتایج فوق دست‌یافتند.
چراکه عواملی که بشر از سال‌ها قبل برای طول عمر به دنبالش بوده سه موردی است که در اختیار همه قرار دارد ولی هیچ گاه به آن توجه نشده است.
دانشمندان دانشگاه استنفورد دریافتند که روابط اجتماعی و کاری افراد به راحتی می‌تواند میزان سلامتی فرد را در دهه بعدی زندگی مشخص کند.
دانشمندان به دنبال نتایج به دست آمده با همکاری متخصصان روانشناس راهکارهایی را ارایه داده‌اند که به‌طور کلی نحوه زندگی فرد و نحوه نگرش او را به جامعه دگرگون می‌کند.
از نظر آنان مهمترین عامل در ایجاد سلامتی فرد کانون خانواده و پس از آن محل کار است، چراکه افراد بیشترین زمان زندگی خود را به ترتیب در این دو محل می‌گذرانند.
بنابراین چنانچه می‌خواهید عمر طولانی داشته باشید؛ زیاد بخندید، نگرانی‌های را ازخود دور کنید و از کار زیاد و محل کار پر استرس دوری کنید.

 

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 10:46 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

هادس

·                                                                                                                                                         

·         

·         

·         

·         

·         

:: 8:26 ::  نويسنده : شمیلا

هادس، در قرعه کشی با برادرانش، بدترین سهم را برنده شد و آن جهان زیرزمین یا دنیای مردگان است. از آنجایی که رعایای هادس را مردگان تشکیل میدادند، او به کسانی که موجب افزایش جمعیت سرزمینش میشدند بسیار علاقه داشت. مانند ارینی ها Erinnyes یا خشم و ناامیدی، که کارشان تعقیب گناهکاران و سوق دادن آنها به سمت خودکشی بود. هادس به دلیل حکومت بر زیرزمین، صاحب معادن زیرزمینی هم بود و خدای پروت هم به شمار می رفت. همسر او پرسفونه بود که توسط هادس ربوده شده بود. هادس خدای جهان مردگان بود اما خدای مرگنبود، Thanatos خدای مرگ تاناتوس بود.

کف بینی

چهار شنبه 14 فروردين 1392

·                                                                                                                                                         

·         

·         

·         

·         

·         

:: 9:2 ::  نويسنده : شمیلا

کف بینی، هنر تشخیصی و پیش بینی آینده از طریق بررسی کف دست می باشد. این شیوه پیش بینی در همه جای جهان و در میان فرهنگ های گوناگون وجود دارد. ریشه های کف بینی به هندوستان بر می گردد. هنر کف بینی، از هند به چین، تبت، مصر، ایران، و دیگر کشورهای اروپایی گسترش یافت. کف بینی از چین وارد یونان شد، جایی که آناکسگوراس از آن استفاده می کرد. با این وجود، کف بین های معاصر، اغلب روش های سنتی پیش بینی را با روانشناسی، شفاهای کل نگر، و روش های جایگزین الهام، ترکیب نمودند.
کف بینی، شامل شیوه ارزیابی از شخصیت یک فرد یا زندگی آینده او از طریق خواندن خطوط کف دستش بود. خطوط مختلف ("خط قلب"، "خط زندگی"، و غیره) و "پایه ها" (یا دست اندازها)، ظاهرا تفاسیری را پیشنهاد می دهد که بوسیله اندازه های نسبی، کیفیت، و تقاطع ها تفسیر می شود. در برخی سنت ها، کف بین ها همچنین مشخصه های انگشتان، ناخن ها، اثر انگشت و الگوی پوست کف دست، بافت پوست و رنگ، شکل دست، و انعطاف پذیری دست را نیز بررسی می کنند. کف بین ها، کار خود را با "دست برتر" آغاز می کنند- دستی که فرد با آن می نویسد یا از آن زیاد استفاده می کند. دستی که گاهی اوقات ذهن خودآگاه فرد را نشان می دهد؛ در حالیکه آن دست ذهن ناخودآگاه را به تصویر می کشد. در برخی از سنت های کف بینی، باور بر این است که دست دیگر حامل صفات ارثی و خانوادگی است؛ یا به اعتقادات کیهانی کف بین مرتبط است، تا اطلاعاتی را درباره زندگی گذشته به فرد بدهد.
پژوهش های مختلفی در رابطه با صحّت کف بینی انجام شده است که مبتنی بر سیستم تجزیه و تحلیل شخصیت می باشد. امّا تاکنون هیچ دلیل مشخص و قاطعی ارائه نشده است که نشان دهنده رابطه میان خطوط کف دست و شخصیت یک فرد باشد، و بتوان از این تجزیه و تحلیل نتیجه گرفت که آن شخص از اختلالی کروموزومی رنج می برد یا به گروه خاصی تعلق دارد.

 

تمدن فرازمینی

·         

·         

·         

·         

·         

:: 18:59 ::  نويسنده : شمیلا

بنا بر عقیده اخترفیزیکدان بلندپایه شوروی سابق یوسف اشکلوفسکی شاید بتوان تصور نمود که تمدن زمینی در کهکشان ما و حتی در ابرکهکشان منحصر بفرد باشد. استدلال او چنین است: اگر فرض کنیم که تمدنهای بسیاری در جهان موجود هستند. در آن صورت آنها به دلیل اینکه طبیعتا دارای تکامل یکسانی نیستند، باید دارای امکانات علمی و فنی متفاوتی باشند. به بیان دیگر باید تمدنهایی عقب مانده‌تر و پیشرفته‌تر از ما وجود داشته باشد. به ویژه باید حداقل چند تمدن بسیار پیشرفته یافت شود که بتواند انرژی‌های معادل انرژی کهکشان‌هایشان را مهار کند.میزان فعالیت علمی چنین تمدنهایی به اندازه‌ای است که زمینی‌ها نمی‌توانند از آنها بی‌خبر باشند. ولی از آنجا که زمینی‌ها نتوانسته‌اند نشانه‌هایی از اینگونه فعالیت‌ها را کشف نمایند، بنابراین چنین تمدنهایی وجود ندارد و اگر چنین تمدنهایی وجود ندارد، بطور کلی امکان موجودیت تمدنهای فرازمینی از بین می‌رود. زیرا در غیر اینصورت باید برخی از این تمدنها به تمدنهای بسیار پیشرفته تبدیل شود.

 

 

اینچنینی از فضا باشیم.

 

عدم کشف فرازمینیها

·                                                                                                                                                         

·         

·         

·         

·         

·         

:: 19:3 ::  نويسنده : شمیلا

دانشمندان دیگر بر این عقیده دارند که علت کشف نشدن تمدنهای دیگر این نیست که آنها وجود ندارند، بلکه این مسئله دلایل دیگری دارد. وسولد تروئیتسکی (Vsevold Troitsky) عنصر وابسته فرهنگستان علوم شوروی سابق فرضیه‌ای را به شرح زیر پیشنهاد نموده‌است:مدل جهان داغ در حال انبساط، اولین مرحله تکامل را به نحوی مجسم می‌سازد که هیچ ستاره، سیاره و حتی مولکول و یا اتم وجود نداشته‌است (پیدایش جهان). تمام اینها پس از گذشت مدتی طولانی ایجاد شدند. بنابراین شرایط ضروری برای پیدایش موجودات زنده در مرحله خاصی از تاریخ جهان تکمیل گردد. طبق فرضیه تروئیتسکی پس از آن زیست عملاً بطور هم‌زمان در اجسام فضایی مختلف به وجود آمد. مفهوم این مطلب آنست که هیچ تمدنی پیشرفته‌تر از تمدن زمینی وجود ندارد. به همین دلیل ما نمی‌توانیم اثری از آنها پیدا کنیم.

 

 

علل تکامل موجود فرازمینی

·                                                                                                                                                         

·         

·         

·         

·         

·         

:: 19:5 ::  نويسنده : شمیلا



طبق نظر دانشمندان فعالیت تمدنهای دیگر در فضا در هر مرحله‌ای از تکامل که باشند، باید به وسیله مشکلات مربوط به تأمین انرژی محدود گردد. به عنوان مثال ایجاد فرستنده رادیویی نیرومند برای برقراری ارتباط با موجودات هوشمند دیگر در جهان، به وسیله فرستادن علائم در تمام جهات به انرژی عظیمی نیاز دارد که می‌تواند موجودیت این تمدن را به مخاطره اندازد. به علاوه، این طرح مستلزم کوشش‌های فراوانی است، در صورتی یک تمدن می‌تواند از عهده چنین طرحی برآید که آن را ضروری و بایسته تشخیص دهد. بنابراین این مسئله هنوز در دوره بررسی است. هیچ تمدنی در خارج از سیاره ما کشف نشده‌است و امیدی برای کشف حتی یکی از آنها بسیار ضعیف است.به گفته پژوهشگر دانشگاهی، جی.آی. نان (G.I.Naon) از فرهنگستان علوم استونی، تحقیق درباره مسئله تمدنهای فرازمینی به ما کمک می‌کند که به نحو بهتری به مطالعه خودمان بپردازیم. بشریت در تکامل خود به مرحله‌ای قدم نهاده که بیش از هر وقت، از وحدت خود با جهان آگاه است، او می‌داند قوانین فیزیکی حاکم بر سیاره‌اش با قوانینی که بر بقیه جهان حکمفرماست، یکسان است.

امروزه دانستن این قوانین بدین مفهوم است که بتوانیم وظیفه و کارمان را به طور موثری طرح ریزی کنیم و آینده خود را بر مبنای اطلاعات علمی پیش بینی نمائیم. تحقیق درباره مسئله تمدنهای فرازمینی در سطح کنونی علوم طبیعی، یکی از موثرترین راههای دست یافتن به هدفهایمان است. بطور کلی با تلاش برای دانستن درباره امکان موجودیت تمدن‌های دیگر، درباره موجودیت خود در فضا می‌آموزیم و تمدن خود را از چیزی که بازتاب این تمدن در آینه کیهانی است، مطالعه می‌نماییم.زمانی که بشر زمینی در علوم ارتباطات آنقدر پیشرفت نکرده‌است که بتواند بیرون از محیط زیست خودش را ببیند و بتواند با آن محیط رابطه‌ای برقرار کند صرفاً به این دلیل نمی‌تواند بگوید در آن بیرون هیچکس نیست چنین تفکری ناشی از نخواستن و نتوانستن و فرار از دانستن است بلکه بهتر آنست که بگوید هنوز چشم و گوش بشر آنقدر قوی نشده‌اند تا آن بیرون را ببینند و درک کنند اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که تکنولوژی ارتباطات ما هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که بتوانیم چهان اطرافمان را بفهمیم در این راستا باید بگویم سرعت نهایی ارتباطات ما سرعت نور است که در مقیاس فضایی تقریباً فاقد ارزش است چرا؟ چون در ارتباط با نزدیکترین ستاره یعنی آلفا قنطورس ارسال و دریافت یک پیام ما حدود نه سال وقت می‌برد اما در همین حال اگر پیاممان را بخواهیم به سوی دیگری از کهکشان خودمان ارسال کنیم هزاران سال وقت خواهد گرفت و طبیعتا چنین تکنولوژی در ارتباطات فرازمینی ناکارآمد است و مثل این می‌ماند که ما بایستیم و همانند صدها سال پیش فردی را از فاصله چند صد کیلومتری با فریاد زدنمان با خبر کنیم به نظر شما آیا این احمقانه نیست پس در اینجا بهتر است تصور کنیم که موجودات فرازمینی پیشرفته پیامهایشان را فراتر از سرعت نور و با سامانه‌های پیشرفته‌تر از ما به فضا می‌فرستند که ما به علت ندانستن این فناوری نسبت به آن کور هستیم و قادر به دریافت آن نیستیم کما اینکه همین حالا ممکن است ما در معرض پیام‌های بیشمار اینچنینی از فضا باشیم.

 

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 10:37 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی
 
 
:: 19:18 ::  نويسنده : شمیلا

 

زئوس (به یونانی: Ζεύς) و (به انگلیسی: Zeus) در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان است. معادل آن در اسطوره‌های رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». واژه زئوس با بخش نخست واژه لاتین ژوپیتر Jupiter و واژه مورد کاربرد برای روز پیوند دارد. زئوس آسمان خدای آسمان رخشان و نیز توفان و هم بدین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب می‌کرده‌است. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین می‌کرد دروغگویی و پیمان‌شکنی بوده‌است. از دیگر نشانه‌های او می‌توان به عصای سلطنتی، عقاب و سپره او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد. کرونوس، پدر زئوس، شنیده بود که توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به همین دلیل فرزندان خود را می‌بلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد.[۱] سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتان‌ها وارد جنگ شد و آن‌ها را شکست داد و پدر را سرنگون کرد. بچه‌های بلعیده شده را توسط معجونی که متیس ساخته بود از شکم کرونوس بیرون آورد و کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمان‌روایی عالم را میان خود تقسیم کردند و زئوس فرمان‌روای آسمان و زمین شد. انتظار بر آن بود که همسر زئوس کاملاً در حد مقام وی و هم بدین دلیل در اسطوره‌ها از دیونه Dione مادر افرودیت Aphrodite به عنوان همسر او یاد شده است. نام دیونه مترادف زئوس و در زبان لاتین ژونو Juno و در زبان اتروریایی یونی Uni است. اما غالباً در اساطیر همسر زئوس همانا هرا و نام او چنین می‌نماید که مونث Hero و به معنی قهرمان بانو و نیز بانو و این عنوان مقامی در خور همسر خدای خدایان است هرا اما در آرگوس Argos کیش ویژه خود را داشت و بی تردید بازمانده خدابانوی مادر یونانی بود. طبق افسانه، متیس الهه پروا اولین همسر زئوس بود که آتنه را برای او به دنیا آورد. او با هرا که خواهرش بود، ازدواج کرد، هرا برای او آرس، هفایستوس، هیبه و ایلیتویا "Eileithyia" را به دنیا آورد. اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان او از معشوقه‌هایش فرزندان بسیاری داشت. لتو برای او دوقلوهای آپولون و آرتمیس را به دنیا آورد.

 
 
 
 
:: 19:13 ::  نويسنده : شمیلا

"ماتورین ویسیر "

"ماتورین ویسیر " مسئول کتابخانه پادشاهی پروس فردی بود که میتوانست تلفظ صحیح کلمات را در تمامی زبانهای زنده جهان دریابد . به فرض اگر کسی به او میگفت که میخواهم کلمه فارسی را برایت بخوانم و تلفظ صحیح ان را بگو , وی به محض شنیدن کلمه " تتخوابت " میگفت که " تختخوابت "صحیح است . دانشمندان که در این کار او عاجز بودند از 12 سفیر با زبانهای مختلف دعوت کردند تا او را ازمایش کنند , این 12نفر هر کدام به زبان خود جمله ای را ادا کرده و پس از اتمام کار وی تلفظ های صحیح را در گویشهای انان کشف نموده و اعلام کرد . دانشمندان پس از تحقیقات فراوان در مورد او و سایر انسانها اینچنینی , صفت انسانهای ماشین حسابی را به انان اطلاق نمودند و جملگی پی بردند که مغز ادمی عظیم تر از ان است که تا امروز فکر میکردند .  


 

 
 
 
 
 
:: 19:10 ::  نويسنده : شمیلا

۲- اروپا: سطح این قمر مشتری را اقیانوسی نیمه عمیق از آب فراگرفته و روی آن را لایه‌ای یخ ضخیم که شاید ضخامت آن ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر باشد، پوشانیده‌است و این لایه یخ به دلایل مجاورت با خلأ همواره در حال شکست و ترمیم است. این قمر هم اندازه ماه زمین است و منبع گرمایی درونی آن در اثر مکش گرانشی مشتری و دیگر قمرها بر اروپا به وجود آمده‌است. این گرما یخ‌های زیرین را ذوب می‌کند، در عین حال فشار یخ‌ها باعث می‌شود آب بخار نشود، در نتیجه ممکن است نوعی از حیات در آب زیرین شکل گرفته باشد. شکلی از حیات که متفاوت از حیات شناخته شده زمین خواهد بود. چون ژرفای یخ به حدی است که نور خورشیدی از آن نمی‌گذرد بر همین اساس حیات وابسته به نور خورشید نمی‌تواند در آنجا شکل بگیرد. اینکه آیا حیاتی در آنجا آغاز شده و تا کجا متحول شده‌است را نمی‌دانیم. با شروع ماموریت مدارگرد جیمو (JIMO) و مطالعه قمرهای یخی مشتری، اطلاعات نسبتاً کامل تری را درباره احتمال حیات در اروپا به دست خواهیم آورد. تنها زمانی می‌توانیم با قطعیت از حیات در اروپا صحبت کنیم که ناسا موفق شود کاوشگری را به اروپا بفرستد و با سوراخ کردن یخ‌ها، حیات دریایی را آزمایش کند که این امر با توجه به شرایط و ضخامت یخ به زودی امکان‌پذیر نیست.(سطح یخی اروپا، شیارهای موجود یخ‌های ترک خورده سطح اروپا را از دید فضاپیمای گالیله در سال ۱۹۹۸ نشان می‌دهد.) ۳- تیتان: این قمر با قطری معادل ۵۱۵۰ کیلومتر دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیاره‌های پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است. اما مهم‌ترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیه‌است. جو هر دو از نیتروژن (۱۷ درصد برای زمین و ۹۰ تا ۹۷ درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان ۵/۱ برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن و در تیتان متان است.دورتا دور جو تیتان تا ارتفاع ۷۰۰ کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکس‌هایی که کاسینی اخیراً از این قمر بااهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده می‌شد. نواحی تیره احتمالاً دریاهای اتان و متان هستند که در دمای ۱۷۹- درجه سطح تیتان به وجود آمده‌اند و نواحی روشن باید قاره‌هایی بر سطح آن باشند. به دلیل دمای بسیار کم تیتان، احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوک‌های سازنده حیات را در خود جای داده‌است. بنابراین نمونه‌ای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است، یعنی چیزی شبیه زمین در ۵/۴ میلیارد سال پیش که اکنون می‌توان سیر تکوین حیات را بر روی نمونه‌ای آزمایشگاهی مطالعه کرد.حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل می‌گیرد؟ تیتان یکی از مهم‌ترین عامل‌ها را دارا است و آن جوی پایدار است که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا می‌کند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است. پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکول‌های نیتروژن، متان و سایر مولکول‌ها می‌شود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل می‌گیرد. در نهایت چگالی ابرها به حدی می‌شود که امکان ریزش باران‌های هیدروکربنی را روی قمر بالا می‌برد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچه‌ها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را می‌پوشاند. بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکول‌های آلی مساعد تر می‌شود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود ۵/۴ میلیارد سال پیش در زمین آغاز شده‌است، تاکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود. بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هویگنس و تجزیه و تحلیل کامل داده‌های ارسالی آن قطعی خواهد شد.با توجه به آنچه در بالا ذکر شد می‌بینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند شکل بگیرد صفر نیست. چنانچه شواهد حاکی از آن است که در زمانی دوردست در مریخ حیاتی ابتدایی وجود داشته و اکنون ممکن است در قمر اروپا ایجاد شده باشد و در آینده‌ای دور هم احتمال ایجاد آن بر تیتان وجود دارد، پس باید امیدوار باشیم که ما در این کیهان تنها نخواهیم بود.

 


 

 
 
 
 
:: 19:8 ::  نويسنده : شمیلا

۱- بهرام (مریخ): سیاره دیگر کمربند حیات مریخ است که تاکنون بیش از دو گزینه دیگر کاوش شده‌است. در چند صد میلیون سال اول منظومه خورشیدی، مریخ نسبت به زمین شرایط بهتری برای پیدایش حیات داشته که به دلیل سریعتر سرد شدن مریخ بوده‌است. همین زمینه شرایط پیدایش باکتری‌ها را زیر پوسته مریخ ایجاد کرد. یعنی شرایط سطحی مریخ بسیار زودتر از زمین برای پیدایش زیست آماده شده‌است. یافته‌های اخیر مریخ‌نوردهای ناسا وجود آب در گذشته مریخ- احتمالاً حدود یک میلیارد سال قبل- را نیز تایید کرده‌اند. هرچند میزان آن و مدت زمان بقای آن همچنان مبهم است. علاوه بر این شواهدی دال بر وجود جوی ضخیم از co۲ در سال‌های آغازین این سیاره وجود دارد. شاید در همین دوره زیست در زیر سطح مریخ یا حتی بر سطح آن فرصت رشد یافته باشد اما به دلیل میدان مغناطیسی و گرانش ضعیف مریخ (حدود ۳۸ درصد جو زمین) باد خورشیدی جو آن را بیش از پیش پراکنده ساخت و سبب بخار شدن یا فرو رفتن آب‌های سطحی به زیر سطح مریخ و یخ زدن آنها شده‌است. اخیراً نیز مدار گردهای مریخ نشانه‌های امیدوار کننده‌ای را از وجود منابع یخ- آب زیر سطح مریخ یافته‌اند.بنابراین امکان زندگی بر روی مریخ کنونی بسیار کم است اما غیرممکن نیست. احتمالاً گرمای درونی آن به اندازه‌ای هست که لایه زیرین یخ را گرم کند و محیطی نسبتاً مساعد را برای میکروب‌های جان سخت مریخی ایجاد کنند. این باکتری‌ها در صورت وجود در سوخت و سازشان تولیدکننده متان هستند. جالب این است که شواهد اخیر مدارگرد مریخ نشانه‌هایی قطعی از وجود متان در جو مریخ دارد که یا بر اثر واپاشی‌های حاصل از زندگی باکتری‌ها به وجود می‌آیند یا بر اثر فعالیت‌های پیوسته آتشفشانی در جو پخش می‌شوند. این که آیا در دوره ابتدایی مریخ حیات شکل گرفته‌است یا حتی هنوز هم باکتری‌هایی زیر لایه‌های سطحی آن- جایی که احتمالاً آب مایع وجود دارد- زنده مانده‌اند هنوز بی پاسخ مانده‌است و جواب قطعی آن طی کاوش‌های آینده حاصل می‌شود.(شهاب سنگ مریخی ALH۸۴۰۰۱ که ۱۳۰۰۰ سال پیش در قطب جنوب سقوط کرده‌است. در بزرگنمایی ۱۰۰ هزار برابر با میکروسکوپ الکترونی، ساختارهای کرم مانندی دیده می‌شود که دانشمندان آنها را مشابه سنگواره‌های زیست ابتدایی می‌دانند. اما هیچ چیز هنوز قطعی نیست.) بنابراین هر دو سیاره موجود در کمربند حیات را بررسی کردیم. (البته غیر از زمین) اما ممکن است در هر منظومه کمربندهای حیات متعددی وجود داشته باشد یعنی قلمرو حیات ابتدایی محدود به کمربند حیات دور هر ستاره نیست. اگر سیاره‌ای گازی اقماری بزرگ داشته باشد، نیروی جذر و مدی میان سیاره و اقمار درون این اقمار را گرم می‌کند. یعنی حتی اگر سیاره و قمرش نزدیک ستاره‌ای هم نباشند، انرژی مورد نیاز حیات ابتدایی تأمین خواهد شد.


 

 
 
 
 
:: 19:7 ::  نويسنده : شمیلا


در منظومه خورشیدی غیر از زمین تنها سه گزینه وجود دارد که احتمال پیدایش حیات بر روی آنها بررسی می‌شود. می‌توانیم با اطمینان بگوییم زیست در بهرام (مریخ)، یکی از ماه‌های مشتری - اروپا و یکی از ماه‌های کیوان به نام تیتان می‌تواند پدید بیاید. کمربند زیست خورشید شامل سه سیاره ناهید (زهره)، زمین و بهرام است. (کمربند زیستی در سامانه خورشیدی یعنی جایی که سیاره‌ای با جو مناسب دارای آب به صورت مایع است و احتمال شکل گیری حیات تنها در این کمربند وجود دارد) سیاره زهره از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به زمین دارد. جرم آنها با هم برابر است و ضمناً ترکیبات اتمسفری اولیه دو سیاره شباهت زیادی با هم داشته‌اند اما سیاره زهره کمی نزدیک تر از زمین به خورشید است و این باعث عدم پایداری آب مایع در آن سیاره می‌شود. همچنین گاز کربنیکی که در جو آن قرار دارد باعث ایجاد خاصیت گلخانه‌ای شدید شده و دمای آن را تا ۵۰۰ سانتی گراد می‌رساند. بنابراین می‌بینید که از شرایط ابتدایی حیات یعنی آب مایع و جو مناسب برخوردار نیست.


 

 
 

 

با پیشرفت علم در قرن اخیر، حال دیگر می‌توانیم پاسخ‌های روشن تری را درباره حیات و احتمال وجود آن در کیهان بیابیم. با احتساب شماره تخمینی سیارات عالم، دانشمندان محاسبه کرده‌اند احتمال اینکه ما تنها باشیم و به جز زمین در سراسر کائنات نشانی از حیات نباشد یک در ۱۰۰ میلیون است.در هر کهکشان مانند راه شیری ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد ستاره وجود دارد و کیهان‌شناسان تخمین می‌زنند ۴۰۰ میلیارد کهکشان در عالم موجود است بنابراین پذیرفتنی نیست اگر بگوییم سیاره کوچک ما در کنار ستاره عادی مان تنها مکان پذیرای حیات در عالم است اما تنها زیستگاهی که تاکنون در عالم می‌شناسیم زمین خودمان است. در اینجا به دلیل گستردگی مطلب بحث درباره حیات در کیهان را به حوزه کوچک تر آن یعنی منظومه خورشیدی محدود خواهیم کرد و به احتمال وجود حیات و سیارات و اقمار پذیرای آن می‌پردازیم. {در آزمایش فیلادلفیامثل اینکه انسان‌ها با موجودات فضایی برخورد داشته‌اند.

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

بیماریهای مسری

یکی از وسیعترین گروه بیماریها، بیماریهای مسری هستند که عوامل بیماری زا مثل باکتری، قارچ، ویروس، انگل و ... مسبب این دسته از بیماریها می‌باشند. بیماریهای انگلی جزو بیماریهای مسری نیستند؛ اما بیشتر با این دسته از بیماریها مرتبطند. بیماریهای انگلی را پروتوزوآ و کرم ایجاد می‌کند. از جمله بیماریهای مسری عبارتند از: آنفلوانزا، مالاریا، وبا، حصبه، اسهال خونی، سرخک، آبله مرغان‌، طاعون، سل، بیماریهای مقاربتی، ایدز، سارس (ناهنجاری شدید دستگاه تنفسی)، هپاتیت (یرقان) و ... .

بیماریهای ژنتیکی

بیماریهای ژنتیکی، دسته دیگری هستند که به دلیل حضور یا عدم حضور یک ژن خاص در DNA، ایجاد می‌شوند. از جمله بیماریهای ژنتیکی عبارتند از: هموفیلی، کم خونی، تالاسمی، سندرم داون، کور رنگی، شب کوری و ... .

بیماریهای سمی

بیماریهای سمی به دلیل مواجه شدن با مواد سمی موجود در طبیعت حادث می‌شوند. مثل مسمومیت دارویی، مسمومیت غذایی، مار گزیدگی، زنبور گزیدگی و ... .

بیماریهای ناشی از سوء تغذیه

این بیماریها به دلیل فقدان یا کمبود مواد مغذی در رژیم غذایی افراد بوجود می‌آید. بیماریهای بری بری، اسکوروی، راشیتیسم (نرمی استخوان)، کم خونی ناشی از فقر آهن، پوکی استخوان و ... از جمله بیماریهای ناشی از سوء تغذیه هستند.

بیماریهای خودایمنی

بیماریهای ناشی از عملکرد غیر عادی سیستم ایمنی، به دلیل حمله دستگاه ایمنی بدن به بافتهای خود بدن اتفاق می‌افتد. اسکلرودرما ، سفت شدگی بافتها و ... از این دسته‌اند.

بیماریهای روانی

بیماریهایی هم وجود دارند که صرفاً زاییده افکار و عقاید شخصی هستند، مثل پاره‌ای از بیماریهای روانی. عمده ناهنجاریهای عصبی و بیماریهای روانی عبارتند از: اسکیزوفرنی، ناهنجاری دو قطبی، افسردگی بالینی، ناهنجاری در عمل بلع، جنون، افسردگی پس از زایمان، اضطراب و ... .

بیماریهایی با علل ناشناخته

بیماریهای بسیاری هم وجود دارند که عامل آنها هنوز ناشناخته است. آلزایمر، سرطان‌، ناهنجاری خستگی مزمن و ... از این رده‌ هستند.

سایر بیماریها

جراحات، آسیب دیدگی، معلولیت‌ها، ناقص الخلقه بودن، سکته، عیوب چشم ( نزدیک بینی و دوربینی چشم، آب مروارید)، آرتروز و ... از جمله بیماریهایی هستند که خارج از رده‌بندی اخیر هستند.

 

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 10:22 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

اینکه بدانیم واقعاً بیماریم یا خیر، کار راحتی نیست. برخی افرادممکن است بیماری خاصی نداشته و سالم باشند، اما در کل، احساس خوبی نداشته باشند. برخی دیگر ممکن است احساس کنند که سالمند و هیچ مشکلی ندارند؛ اما مثلاً مبتلا بهفشار خون بالاباشند که خود در نهایت،می‌تواند سببحملاتقلبی وسکتهشود. مطالعه در مورد انواع بیماریها راعلمپاتولوژیمی‌نامند. مطالعه گسترده‌تر درمورد انواع بیماریها و همچنین روش درمان هر کدام راعلم پزشکیمی‌نامند.
بیماری، هر نوع وضعیت غیر عادی در بدن (جسم) یا روان استکه سبب بروز ناراحتی، عملکرد بد و یا نگرانی خود فرد مبتلا یا اطرافیان او می‌شود. گاهی از این واژه برای انواع جراحات، معلولیتها، ناهنجاریها، علائم بیماری،رفتارهای انحرافی یا حالتهای غیر معمول در عملکرد یا رفتار استفاده می‌کنند.
درزیستشناسی، هر نوع حالت غیر عادی در موجود زنده که عملکرد بدن او را مختل کند،بیماری نام دارد. گاهی از این واژه برای بیان حالتهای غیرعادی، نگران کننده یاعملکرد بد در حوزه‌های دیگر نیز استفاده می‌کنند؛ مثل بیماری جامعه.

در پزشکی قدیم، هر بیماری عامل مشخصی دارد و همراه با علائم و نشانه‌های خاصی بروز می‌کند و هر بیماری علائم خاص خود را دارد. ولی امروزه وجود یک حالت خاص در فرد و بیماری نامیدن آن حالت، کاملاً به دید افراد اجتماع بستگی دارد. برای مثال، ظرف 40 سال اخیر در آمریکای شمالی، افرادی که قد کوتاه بوده و یا چاق می‌باشند، بیمار محسوب شده و باید درمان شوند. ممکن است یک حالت خاص را در جایی یا در دوره زمانی خاصی بیماری بنامیم؛ اما در مکان یا زمان دیگر مسئله بدین شکل نباشد. مثلاً در جامعه آمریکا، امروزه ناهنجاری بی‌اعتنایی به قصد نشان دادن مخالفت، نوعی بیماری محسوب می‌شود؛ در حالی که در برخی جوامع یا در همین جامعه تا چند وقت پیش، چنین ناهنجاری را بیماری به حساب نمی‌آوردند.

پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:40 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 12:25 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

در ایران بعضی از مشاغل به حدی راحت و آسان و پول پارو کن است و حتی بازنشستگی هم ندارد !!!! که کسانی که وارد این کار می شوند تا ابدالدهر سر کارند و تازه تمامی فک و فامیلشان را نیز وارد این کار می کنند.

مثل: مجریان رادیو وتلویزیون که انگار تا ابد مردم باید قیافه و صدایشان را تحمل کنند.

این شد شغل دیگه . نمی دانم چرا عده ای با تحصیلات عالی دنبال کارهای سخت و بدون آب و نان می روند. کاش همه می توانستند در صدا و سیما و شهرداریها و استان داری ها و بخشداریها و شورای شهرها باشند و به این ترتیب پشتشان را تا ابد می بستند.

    درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    پیوندهای روزانه
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی-اجتماعی و آدرس shamila.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 972
بازدید دیروز : 1209
بازدید هفته : 2181
بازدید ماه : 6211
بازدید کل : 3581649
تعداد مطالب : 14893
تعداد نظرات : 281
تعداد آنلاین : 1

<>