پرخاشگري به عنوان يك آسيب اخلاقي اگر كنترل نشود مي تواند عواقب زيانباري داشته باشد. اما بد نيست اول بدانيم دقيقا پرخاشگري چيست. بعضي پرخاشگري را رفتاري مي دانند كه به ديگران آسيب مي رساند، يا بالقوه مي تواند آسيب برساند. پرخاشگري ممكن است بدني باشد، مانند لگد زدن و گاز گرفتن و يا لفظي مانند فرياد زدن و رنجاندن. طبق يك تعريف ديگر، پرخاشگري رفتاري است كه به قصد آزار كسي يا آسيب رساندن به چيزي ابراز مي شود.

پرخاشگري را بايد از جرات ورزي متمايز دانست. جرات ورزي، دفاع از حقوق يا متعلقات مانند ممانعت كودك از اين كه كسي اسباب بازيش را بگيرد، يا بيان اميال و آرزوها را در بر مي گيرد. پرخاشگري مي تواند نسبت به اشياء، حيوانات، انسانهاي ديگر يا حتي خود شخص و يا چيزي كه به عموم مردم تعلق دارد، مانند پاره كردن صندلي اتوبوس با چاقو، ابرازشود.

پرخاشگري لفظي، دستكم درسالهاي قبل از مدرسه، با افزايش سن افزايش مي يابد. كودكاني كه درسالهاي اوليه پرخاشگر هستند به احتمال زياد در بزرگسالي و جواني هم پرخاشگرخواهند بود و كودكاني كه پرخاشگرنيستند، به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگر نخواهند بود. پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند وپسرها بيش ازدخترها پرخاشگري بدني و لفظي دارند. براي دخترها ظرافت و لطافت به جاي خشونت پسنديده تر تلقي مي شود. از اين رو، در دوره دوم كودكي، پسرها به مراتب خشن تر و ستيزه جوتر از دخترها هستند.

حملات جسماني، نزاع، پرخاشگري، تخريب و جسارت در پسرها به مراتب بيش از دخترها ديده مي شود. هر قدر سن پسرها بالاتر رود، تفاوت بيشتري در رفتار پرخاشگرانه در مقام مقايسه با دخترها نشان مي دهند. دختران از ترس اينكه مبادا موقعيت و محبوبيت خود را از دست بدهند، كمتر درصدد بروز خشم و عصبانيت خود بر مي آيند. آنها تصور مي كنند كه اگر احساسات واقعي خود را بيان دارند، مادر و يا دوستان نزديك خود را ناراحت كرده و موجب طرد خود از سوي آنان مي شوند. بنابراين بايد نسبت به خشم و عصبانيت در دختران، حساس تر بوده و آنان را در مواجه و مقابله با خشم آماده كرد.

علل پرخاشگري

- يادگيري؛ اجتماع به طفل ياد مي دهد، چگونه پرخاشگري خودش را ظاهر سازد. در اكثر جوامع پسرها بيش از دخترها تشويق به نشان دادن خشونت و پرخاشگري مي شوند. غالب والدين انتظار دارند، پسرهايشان در زدوخورد با اطفال ديگر پيروز شوند.

- رفتارهاي خانوادگي؛ والدين از زماني كه كودك به دنيا مي آيد، بيش از هر چيز به سلامت او اهميت مي دهند. آنها نهايت دقت خود را در انتخاب اسباب بازي به عمل مي آورند، داروها و مواد شوينده را دور از دسترس كودكان قرار مي دهند، اما مراقبت از كودك تنها اين نيست كه او را از خطرات و آسيب هاي فيزيكي و جسماني در امان نگه داريم، بلكه علاوه  برآن بايد محيطي آرام و به دور از هرگونه اضطراب و تشويش نيز براي او فراهم آوريم.

راههاي رفع پرخاشگري

- آموزش كنترل پرخاشگري به وسيله خانواده؛ والدين به منظور آموزش كنترل پرخاشگري، خودشان هنگام خشمگين شدن بايد بتوانند جلوي خشم خود را بگيرند و زماني كه با فرزند خود وارد بحث جدي مي شوند كنترل كافي بر خود داشته باشند.

روش ديگر اين است كه دختران و پسران خود را تشويق به داشتن رقابت هاي سالم ورزشي و عضويت در انجمن هاي فرهنگي نمائيم. شركت در مراسم هاي مذهبي، گروههاي موسيقي، نقاشي، بازي هاي جمعي و از اين قبيل مي تواند آرامش و روحيه گروهي را در كودك تقويت كرده و از پرخاشگري احتمالي او بكاهد.

- نسبت به فرزند خود عشق و علاقه نشان دهيم؛ كودكان نيازمند عشق وعلاقه هستند. آنها خواهان داشتن روابطي گرم و صميمانه با والدين و اعضاي خانواده خود مي باشند. كودكان دوست دارند از بودن در جمع خانواده خود احساس امنيت و آرامش كنند، تا بتوانند با اعتماد به نفس كافي در زندگي گام بردارند.

- هيچ گاه از راهنمايي كودكان دريغ نكنيد؛ كودكان همواره نيازمند حمايت، تشويق و راهنمايي هاي والدين و ساير اعضاي خانواده خود هستند. به كودكان خود بياموزيم كه در مقابل رفتارهاي تند و خشن دوستان خود، چه عكس العملي از خود نشان دهند. به آنها بفهمانيم كه رفتارهاي خشونت آميز مورد تاييد هيچ كس نيست و آنها را از دوستي با افراد پرخاشگر برحذر داريم.

- هيچ گاه در محيط خانه پر خاشگري نكنيم؛ خشونت در محيط خانه مي تواند آسيب هاي جبران ناپذيري به كودكان وارد آورد. كودكان به محيطي امن و عاري ازخشم و خشونت براي رشد احتياج دارند. كودكي كه درخانه شاهد خشونت وپرخاشگري است، الزاما خشن و پرخاش جو نمي شود، ولي استفاده از خشم وعصبانيت را براي حل مشكلات زندگي آينده خود، امري عادي و طبيعي قلمداد خواهد كرد.

- به كودكان كمك كنيم تا جلوي خشم و خشونت خود بايستند؛ والدين مي توانند با حمايت فرزندان خود نحوه ي مقابله با خشونت را به آنان بياموزند و به آنان ياد دهند كه چگونه با پاسخ هاي محكم و جدي خود جلوي رفتار تهديدآميز ديگران بايستند. سعي كنيم به آنها بياموزيم كه مقاومت در برابر خشونت يكي از صفات برجسته انساني است.

تنها یک هفته کم خوابی می تواند کارکرد صدها ژن را مختل کرده، خطر ابتلا به بیماریهای مهلک مرتبط با استرس، ایمنی و التهاب را افزایش دهد.

کشف جدید دانشمندان توضیح می دهد که چرا کمبود خواب به سلامت جسمانی صدمه می زند.

محققان برای انجام این تحقیقات به بررسی فعالیت ژنتیکی در ۲۶ داوطلبی که کمبود خواب داشته پرداختند و به این نتیجه رسیدند که خواب ناکافی تأثیر قابل توجهی روی بیش از ۷۰۰ ژن در بدن دارد. این امر موجب می شود که فعالیت عده ای کاهش یابد و عده ای دیگر بیش از حد فعال شوند.
وقتی که فردی خواب ناکافی دارد، ژنهای مرتبط با ساعت بدن، متابولیسم، سیستم ایمنی و پاسخهای استرس تحت تأثیر قرار می گیرند.

این تحقیق با ریاست درک جان دیک از دانشگاه سوری انجام شده که خواب را چون ورزش و رژیم غذایی به عنوان “ستون سلامت” توصیف می کند.

نتایج این تحقیق که نشان می دهد خواب ناکافی به عنوان عامل مشکلات سلامتی بسیار شناخته می شود، در مجله مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است.

چندین تحقیق نشان داده است که کاهش زمان خواب که در بسیاری از تحقیقات کمتر از ۶ ساعت توصیف شده، موجب تأثیراتی روی سلامتی می شود و بیماریهایی چون چاقی، دیابت و بیماریهای قلبی عروقی به دنبال دارد.

در حقیقت کمبود خواب را عامل شرایطی چون چاقی، بیماری قلبی و اختلالات ذهنی می دانند.

گروه تحقیقاتی درک جان دیک اسید ریبونوکلئیک (RNA) را در خون داوطلبان بررسی کردند. از این ماده شیمیایی که دستورالعملهای رمزگذاری شده را از ژنها به سلولها می برد می توان برای اندازه گیری فعالیت ژنها استفاده کرد.

شرکت کنندگان در طول این تحقیقات یک هفته خواب ناکافی داشتند و طی آن بیشتر از ۶ ساعت در شب نخوابیدند. در پایان این زمان آنها مجبور بودند حدود ۴۰ ساعت بیدار بمانند و در همین زمان نمونه های RNA ظرف فاصله های سه ساعته از داوطلبان گرفته می شد.

نتایج این بررسیها در مقایسه با تأثیر همین داوطلبان در زمانی که ۱۰ ساعت خواب شبانه در هفته داشتند قرار گرفت. در این دوره نیز با زهم RNA آنها مورد بررسی قرار گرفت.

اطلاع از نتایج این تحقیقات می تواند برای افرادی که در جوامع صنعتی زندگی می کنند موثر باشد.

اخیرا دانشمندان آلمانی کشف کرده اند که کودکانی که خواب شب مناسبی دارند، از حافظه بهتری برخوردار هستند.

۱ - تفاوت یاقوت قرمز طبیعی و یاقوت قرمز مصنوعی در این است كه یاقوت قرمز طبیعی اشعه ماوراء بنفش را از خود عبور می دهد اما یاقوت مصنوعی نور ماوراء بنفش را از خود عبور نمی دهد.

۲ - الماس سختی بیشتری از یاقوت قرمز و یاقوت كبود دارد.

۳ - هرگاه در نگین برلیان محتویات و ناخالصی های زیادی كه سبب كاسته شدن درخشش الماس می شود وجود داشته باشید، با درجه (P۳) مشخص می شود.

۴ - واژه «زمرد» به معنی «سبز» می باشد و در ایام قدیم به تمام بلورهای سبز، زمرد می گفتند.

۵ - ویژگی خاص رنگ زمرد این است كه در مقابل نور مصنوعی، طبیعی و حرارت ثابت است، اما در دماهای ۸۰۰-۷۰۰ درجه سانتیگراد تغییر می كند.

۶ - وجود ناخالصی هایی مثل حباب های گاز، ترك ها، مایعات داخلی و كانی های میهمان برای زمرد عیب به شمار نمی رود و از طرفی وسیله ای برای تشخیص زمرد اصل از زمرد بدلی محسوب می شود.

۷ - مرغوب ترین نوع زمرد به رنگ سبز تیره مشاهده می شود كه از انواع رنگ های روشن گران بهاتر است.

۸ - مهم ترین معادن زمرد در كشورها كلمبیا، برزیل، زیمباوه، آفریقای جنوبی، هند و پاكستان قرار دارد.

۹ - وجود ترك های فراوان در زمرد كه در مقابل ضربه و عوامل فیزیكی دیگر، كم فشار است ضرورت ابداع روش تراش زمردگونه را به وجود آورده است.

۱۰ - دانه های مروارید به این دلیل طرفداران زیادی دارد كه احتیاجی به هیچ گونه تراش و پرداخت ندارند و در فرم طبیعی خود دارای جلا و درخششی زیبا است.

۱۱ - قطر سوراخ دانه مروارید طبق استاندارد ۳/۰ میلیمتر است.

۱۲ - دانه های مروارید آبی را سوراخ نمی كنند، زیرا ورود هوا از نقطه سوراخ شده باعث تغییر رنگ آن می شود.

۱۳ - مرواریدهایی كه در اثر استعمال زیاد و نگهداری غلط، درخشش آنها كمتر شده، باید توسط افراد متخصص احیا شود، زیرا پوسته خارجی مروارید آسیب دیده قابل مرمت است.

۱۴ - مرواریدهای كروی شكل از گران بهاترین انواع مرواریدها هستند.

۱۵ - مرواریدهای دارای شكل و فرم نامنظم را «باروك» می گویند.

۱۶ - جلا دادن نگین فیروزه باعث پررنگ تر شدن نگین می شود.

۱۷ - از كهربا در صنعت جواهرسازی برای ساختن گردنبند، سنجاق سینه و زیورآلات استفاده می شود.

۱۸ - بزرگ ترین مروارید جهان ۴۵۰ قیراط وزن دارد.

۱۹ - عمر مفید دانه های مروارید ۱۵۰- ۱۰۰ سال است.

۱. رودررو شدن با آنها

از رو به رو شدن با افرادی که از آنها دوری می کنید نهراسید. بیشتر مواقع جدا کردن خود از این افراد فقط حرف نزدن با آنهاست و در واقع چیزی را تغییر نمی دهد.

۲. فکر کردن

پیش از هرگونه مکالمه بزرگی، قدم بزنید و نفس عمیق بکشید. این کمک می کند تا به دیگران توهین و بی احترامی نکنید.

۳. سوال کردن

از او بپرسید آیا برای صحبت در مورد مشکل پیش آمده وقت دارد. اگر پاسخ او نه بود، دنبال موقعیت دیگری برای صحبت باشید. اگر قبول کرد با هم صحبت کنید، به او توضیح دهید چقدر این ارتباط برای شما مهم است.

۴. با ملاحظه حرف بزنید

به خود یادآوری کنید که باید انتقاد و عیبجویی را به حداقل ممکن کاهش دهید. تلاش کنید تا همه چیز به بهترین شکل پیش برود و مکالمه را به سمتی هدایت کنید که بهتر یکدیگر رادرک کنید.

۵. همه حواس خود را به او جمع کنید

اگر در طول مکالمه از او سوال بپرسید، او متوجه می شود شما حواستان به حرف های او هست و تمایل بیشتری برای شنیدن حرف های شما خواهد داشت. اینکه به او فرصت بدهید تا حرف هایش را بزند یا پاسخ سوال های شما را بدهد نیز اهمیت بسیاری دارد. در حرف های او وقفه ایجاد نکنید.

۶. قبول اشتباه

کشف کنید چه حرفی زده اید یا چه کاری انجام داده اید که باعث ناراحتی شده است و در جهت برطرف کردن این دشمنی تلاش کنید.

۷. پذیرفتن نتیجه

گاهی گره گشایی مسایل نیز پاسخگو نیست و شما باید قبول کنید که همه تلاش خود را انجام داده اید و شرایط برخلاف تلاش و خواسته شما پیش رفته است.

خصلتهایی كه زندگی مشتركتان را تهدید می كنند، بسیارند اما اولین توصیه به زوجهای جوان این است كه با اولین مشكل، فكر طلاق را به ذهنتان نیاورید. حتی در بحرانی‌ترین لحظات زندگی و اوج كشمكش‌ها نیز شاید طلاق تنها راه حل ممكن به نظر نیاید. چه بسا پس از آن، نوع دیگری از مشكلات در انتظارتان است.

هر یك از نكات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بكشاند :

_ تعهد بیش از اندازه :

تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی و روحی در زوج های جوانی كه در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می كنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. آنها معتقدند باید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، كار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا كار و كاسبی جدیدی راه بیندازید. این كارها مشكلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی كه با این مشكلات روبه رو می شوند، پس از آن كه ازدواجشان با شكست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند: «چرا چنین اتفاقی افتاد ؟»

مسئولیت و مشغله زیاد باعث می شود كه زن و شوهر فرصت كمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله آنها روز به روز افزایش می یابد و زمانی می رسد كه برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی كنید در اوایل ازدواج، برای خود، كار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.

_ صورت حساب های بالا و بحث بر سر نحوه خرج كردن پول :

اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری كنید، در غیر این صورت آنها را به صورت قسطی نخرید. تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل كه استطاعت خرید آن را دارید خرج نكنید. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز كنید و با آن به سفرهای كوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری كنار بگذارید. سعی كنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج كنید.

_ خودپسندی :

در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده، می تواند رضایتبخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطكاك وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترك، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می كشاند.

_ دخالت والدین :

اگر زن یا شوهر به طور كامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشكل در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند كه در كنارشان زندگی كند. آنها به این مسئله توجه ندارند كه در این صورت ممكن است باعث به وجود آوردن مشكل در زندگی مشترك فرزندشان شوند.

_ توقعات زیاد و بی جا :

بسیاری از زوجین انتظار دارند كه پس از ازدواج وارد یك سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این كه گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشكلاتی پیش می آید كه عرصه زندگی آنها را تنگ می كند.

_ بحث و جدل :

سخن ما با كسانی است كه فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می كنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه زندگی مشترك دلسرد می كنند. بدبینی و حسادت، یكی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است كه باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.

_ اعتیاد :

اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترك می شود بلكه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الكلی دوری كنید.

_ خیانت و بی وفایی نسبت به همسر :

ازدواج، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد كه تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریك یكدیگر باشند. متأسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می كنند و با این كار كتاب زندگی مشتركشان را برای همیشه می بندند.

_ شكست در كار و تجارت :

این مسئله بخصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی كه به دنبال این شكست ایجاد می شود، باعث آشفته كردن كانون خانواده می شود.

_ موفقیت در تجارت و كسب و كار :

شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یك شبه پولدارشدن بیشتر از شكست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یكباره ای كه به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یكدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترك می شود.

براي اينكه نام تان در فهرست همسر آزارها جا بگيرد، نيازي نيست كه شريك زندگي تان را كتك بزنيد و چماق به دست بالاي سرش بايستيد. گاهي انجام رفتارهاي ساده اي كه خودتان هم از كودكي با آنها بزرگ شده ايد يا در ميان آدم هاي دور و برتان ديده ايد، مي تواند شما را به داشتن رفتارهاي خشونت آميز متهم كند. مي خواهيد از قالب هاي كليشه اي كه خيلي از زوج ها براساس آن رفتار مي كنند بيرون بياييد و سلامت زندگي مشترك تان را بالاتر ببريد؟ پس اين زنگ خطرها را بشناسيد. اگر شما تنها ۷ نشانه از اين ۹ نشانه را در ارتباط تان بروز مي دهيد ، بايد بگوييم كه از همسرتان سوء استفاده مي كنيد و به همسر آزاري مبتلا هستيد.

í براي هم اسم مي گذاريد؟

همسرتان را با واژه هايي مثل «كدو» يا «لاك پشت» صدا مي كنيد و ايرادهاي او را با نسبت دادنش به يك موجود زنده به رخش مي كشيد؟
گذاشتن اسم به دليل تحقير يا نسبت دادن يك ويژگي ناپسند روي شريك زندگي تان، مي تواند يكي از نشانه هاي اين رفتار باشد. درست است كه روانشناسان هم توصيه مي كنند در يك رابطه عاشقانه ، يك اسم لطيف و عاشقانه را براي همسرتان انتخاب كنيد و هر از گاهي با آن واژه صدايش كنيد اما اسم هاي تحقير كننده هرگز در اين گروه جا نمي گيرد. عاشق هايي كه خشونت كلامي را در رفتارشان بروز مي دهند به جاي انتقاد از همسرشان ويژگي هاي او را به شكلي تحقير كننده بيان مي كنند و مثل يك برچسب آن را روي همسرشان مي چسبانند. مهم نيست كه اين واژه ها با آرامش و خنده به زبان بيايد يا با يك لحن تند. اين صفت ها در هر شرايطي كه ادا شوند، به ارتباط شما آسيب مي رسانند. اگر مي خواهيد دست از اين خشونت برداريد در مورد ويژگي هاي منفي همسرتان با او صحبت كنيد و به جاي اسم گذاري روي او، با هم براي محو كردن اين ويژگي ها تلاش كنيد.

í رئيس زندگي شما هستيد؟
به دليل اينكه اتومبيل يا خانه به نام شما باشد يا پس اندازتان در حساب شما قرار داشته باشد، با همسرتان بحث مي كنيد و دوست داريد كنترل تمام دارايي ها يا تصميم گيري هاي زندگي مشترك تان در دست شما باشد؟

اگر شما به مشترك بودن اين زندگي اعتقادي نداريد و گمان مي كنيد همسرتان با دادن تمام اين اختيارات و دارايي ها به شما، عشقش را نشان مي دهد، خشونت رفتاري اساس زندگي مشترك شماست. زندگي با چاشني خشونت رفتاري، اقتدار شما را در اين رابطه بيشتر نمي كند بلكه قدرت كاذبي را برايتان مي سازد كه ممكن است با ساده ترين اتفاق از دست برود. فراموش نكنيد يك رابطه عاشقانه، ميدان قدرت نمايي نيست.

í داد مي زنيد و فحش مي دهيد؟
از خانه مادر شوهرتان برگشته ايد و به دليل دخالتي كه در تصميم گيري هاي خانوادگي تان كرده اند با همسرتان كلنجار مي رويد؟ وقتي شما را با توضيحاتش قانع نمي كند صدايتان را بالا مي بريد و اگر دعوا خيلي جدي شود و خانواده او مقصر اختلاف شما باشند به ناسزا يا نفرين كردن متوسل مي شويد؟
حتي در بدترين لحظات هم نبايد بگذاريد منطق از ارتباط شما فراري شود و خشونت كلامي يا رفتاري جايش را بگيرد. ناسزا گفتن، داد زدن و به كرسي نشاندن حرف با ترساندن همسرتان هم در گرو رفتارهاي خشونت آميز جا مي گيرد. مهم نيست كه حق تا چه اندازه با شماست. از همان لحظه اي كه رفتار شما از دايره منطق خارج مي شود، ديگر حق با شما نيست.

í او را قرباني مي كنيد
وقتي همسرتان از شما در مورد پول زيادي كه براي خريدن چند لباس صرف كرده ايد، سوال مي كند، او را به عنوان مقصر معرفي مي كنيد و مي گوييد «اگر حرصم را در نمي آوردي و اگر مرا اين همه تنها نمي گذاشتي اين كار را نمي كردم؟»

مقصر جلوه دادن همسرتان به دليل رفتاري كه انجام داده ايد يا اعلام اينكه رفتار من واكنشي به كارهاي تو بود، در گروه خشونت رفتاري جا مي گيرد. هرگز براي پوشاندن اشتباهات تان، كاستي ها و اشتباهات همسرتان را به رخش نكشيد و نگوييد اگر تو اين عيب ها را نداشتي، من هم انسان كاملي مي شدم. اگر قرار است با هم زندگي كنيد، بهتر است همديگر را با تمام كاستي هايتان بپذيريد و به جاي ساختن يك چماق از آنها با همكاري هم براي تغيير دادن شان تلاش كنيد.

í با چشم غره او را از كاري منصرف مي كنيد؟
همسرتان در مهماني مشغول صحبت است و شما احساس مي كنيد كه نبايد آن حرف را بيان كند. احتمالاً اولين راهي كه براي متوجه كردن او امتحان مي كنيد، چشم غره رفتن يا زدن پا به پاي اوست.

اگر شما با چشم غره يا تهديد كردن غير كلامي همسرتان، او را از انجام دادن يك كار يا گفتن يك حرف منصرف مي كنيد، شما يك همسر آزار هستيد. بسياري از ما از كودكي با چنين رفتارهايي بزرگ شده ايم و اين رفتار را از همكارمان گرفته تا فرزندمان، به همه تحويل مي دهيم. اما وقت آن است كه بدانيم اين حركت غير كلامي در گروه خشونت رفتاري جا مي گيرند و با حضورشان مي توانند به زندگي مشترك و روابط اجتماعي ما آسيب برسانند.

í بار زندگي را روي دوش او مي اندازيد؟
همسرتان را به عنوان ماشين پولسازي مي بينيد و تا زماني به او و توانايي هايش اطمينان داريد كه رفاهي كه انتظار داريد را برايتان به وجود بياورد؟ يا اينكه چون شما خرج زندگي را مي دهيد انتظار داريد كارهاي خانه را بدون كم و كاست انجام دهد و در زندگي تان قانون هاي سفت و سختي را به عنوان «وظيفه ات است» تعريف مي كنيد؟
ناديده گرفتن توانايي ها و شرايط همسرتان و داشتن انتظارات نامعقول از او نشانه همسر آزاري است. اگر انگيزه شما براي ازدواج يا داشتن رفتار مناسب با همسرتان، درآمدي است كه به خانه مي آورد يا اگر به دليل توانايي همسرتان در نظافت منزل با آشپزي او را سرزنش مي كنيد و با ديگران مقايسه مي كنيد، شما يك همسرآزار هستيد.

í مدام تهديد مي كنيد؟
كلمه اگر «در زندگي شما نقش اساسي را بازي مي كند؟ مدام براي همسرتان خط و نشان مي كشيد و جملاتي از اين قبيل را همراه با چاشني تهديد به زبان مي آوريد؟ «اگر تا اين ساعت خانه نباشي»، «اگر فلان خرج را براي خانه نكني»، « اگر امروز به اين مهماني نرويم»، « اگر با فلاني صميمي شوي» و... .
حتي اگر چنين ادعاهايي را به شوخي بيان كنيد، شما يك همسر آزار هستد. هر نوع تهديدي كه به تغيير رفتار همسرتان تبديل شود، گرچه شما را به خواسته تان مي رساند، اما در نهايت به زيان ارتباط تان تمام مي شود. شما حق نداريد براي تغيير دادن رفتار او به مقابله به مثل تهديدش كنيد يا او را از برخوردي كه با خانواده اش خواهيد كرد، بترسانيد.

í با او معامله مي كنيد؟
همسرتان از شما مي خواهد لحظه سال تحويل را در كنار خانواده اش بگذرانيد و شما گرچه دوست داريد در آن زمان در كنار خانواده خود باشيد اما گمان مي كنيد، مي توانيد از اين نمد، قبايي براي خود ببافيد. پس در مقابل لطفي كه به همسرتان مي كنيد، از او براي رفتن به سفري كه دوست داريد يا خريد چيزي كه مي خواهيد قول مي گيريد.
باجگيري و معامله كردن در زندگي مشترك هم نوعي خشونت رفتاري است. اگر شما يك همسرآزار باشيد، به هر خواسته او به چشم فرصتي براي رسيدن به خواسته هايتان نگاه مي كنيد اما مراقب باشيد و فراموش نكنيد كه زندگي ميدان رقابت نيست. اگر شما با همسرتان معامله كنيد به مرور از او هم يك باجگير مي سازيد و باعث مي شويد به دليل هر محبتي كه در حق تان مي كند، يك امتياز از شما بگيرد.

í دورش حصار مي كشيد؟
شما تعيين مي كنيد كه همسرتان با چه كساني ارتباط داشته باشيد يا نه؟ زماني كه دوستان يا خانواده تان مي خواهند به خانه شما بيايند، با كمال ميل و بدون اطلاع او پذيرايشان مي شويد اما حق دعوت كردن مهمان را به همسرتان نمي دهيد؟
ايزوله كردن همسرتان و دور كردن او از كساني كه دوست شان دارد و در كنارشان آرامش مي گيرد هم در گروه رفتار هاي خشونت آميز جا مي گيرد. اگر انتظار داريد همسرتان تمام گذشته و عزيزانش را كنار بگذارد و جزئي از دوستان و خانواده شما شود، شما يك همسر آزار هستيد.

هادس، در قرعه کشی با برادرانش، بدترین سهم را برنده شد و آن جهان زیرزمین یا دنیای مردگان است. از آنجایی که رعایای هادس را مردگان تشکیل میدادند، او به کسانی که موجب افزایش جمعیت سرزمینش میشدند بسیار علاقه داشت. مانند ارینی ها Erinnyes یا خشم و ناامیدی، که کارشان تعقیب گناهکاران و سوق دادن آنها به سمت خودکشی بود. هادس به دلیل حکومت بر زیرزمین، صاحب معادن زیرزمینی هم بود و خدای پروت هم به شمار می رفت. همسر او پرسفونه بود که توسط هادس ربوده شده بود. هادس خدای جهان مردگان بود اما خدای مرگنبود، Thanatos خدای مرگ تاناتوس بود.

زئوس فرزند کرونوس (Cronus)، تایتان بزرگ، بود. او پدرش را سرنگون کرد و بر سر حکومت با برادرانش پوزئیدون (Poseidon) و هادس (Hades) قرعه کشی کردند، زئوس در نتیجه این قرعه کشی به نام بزرگ خدایان شناخته شد، او فرمانروای آسمان و باران و اسلحه اش آذرخش است که آنرا به سمت کسی که او را ناخشنود کرده ، پرتاب میکرده است. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمان شکنی بوده است. زئوس هرا (Hera) را به همسری گرفت اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان شهرت داشته است.

پوزئیدون برادر زئوس است و در قرعه کشی که پس از سرنگونی پدرشان انجام شد، دریا را به دست آورد و به نام خدای دریا شناخته میشود. دریانوردان و ماهیگیران از پرستندگان او به شمار می روند. پوزئیدون با آمفی تریت Amphitrite که نوه اوسیانوس Oceanus تایتان آبهای به هم پیوسته جهان، ازدواج کرد. اسلحه او یک نیزه سه شاخه است، که میتواند جهان را بلرزاند و هر چیزی را درهم بشکند. او پس از زئوس قدرتمندترین خدا است و طبیعتی ستیزه جو و حریص دارد، به همین برای به دست آوردن شهرهای خدایان دیگر، با آنها درگیر میشده است.

نمی دانم چه کسی به سلطان پسته ایران این اجازه را داده که حکومت و نظام اسلامی را که حاصل خون شهدا و اتحاد و همدلی مردم و رهبری ولی فقیه است را به سخره بگیرد و جیبش را پر از پول کند ؟نمی دانم چه کسانی به قلدر و گردن کلفت بازار پسته لقب سلطان داده است؟ راستی این فرد طبق کدام مجوز به این مقام نائل شده است ؟ انقلاب که توسط مردم و به شهادت رسیدن و مجروح شدن و مبارزه ی مردم با اتحادشان و رهبری ولی فقیه انجام گرفت چرا بعضی از این افراد فکر می کنند که انقلاب و نظام ارث پدرشان است و مستضعفین دیروز به مستکبران امروز تبدیل شده اند ؟ این مجوز توسط چه کسانی برای این افراد صادر شده است ؟ چرا کسی اعتراض نمی کند و همه ساکت نشسته اند ؟

صفحه قبل 1 ... 1336 1337 1338 1339 1340 ... 1490 صفحه بعد