علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 1:42 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
دوران ودایی (۴۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پ.م.)]هر چند در این دوران مستقیماً از واژة یوگا نشانی نمییابیم، ولی پندارههای قابل استنادی در متون ودایی یافت میشود. منظور از متون ودایی چهار جنگ کهن به نامهای زیر است: 1. ریگودا Rig veda 2. ساما ودا Sama V. 3. یاجور ودا Vajur V. 4. آتاروا ودا Atharva V. در واقع کهنترین متون مکتوب و ادبیات بشری همین کتابها هستند. طی تحقیقات باستان شناختی در دو دهة اخیر سرآغاز تمدن در هند از هفت هزار سال پیش از میلاد از ناحیهای نزدیک به دهکدة مهرگر (Mehrgarh) آغاز شدهاست و در هزارة سوم پیش از میلاد منجر به ساخته شدن شهرهای بزرگ و مهمی مثل موهنجو دارو(Mohenjo daro) هاراپا (Harappa) و دلاویرا(Dholavira) شد. این تمدن از شرق گنگ به طرف افغانستان و از ایران به سوی بمبئی توسعه یافت. این تمدن کهن را عموماً به نام تمدن ساراسواتی (Sarasvati) میشناسند. طبق نگرشهای ودایی شعور ناب و وجود متعال که خالق هستی از روی عشق و مهر بودهاست «وداها» را به نوع بشر آموخت تا چگونگی زیستن در همسویی با قوانین «دارماً حفظ شود. به این معنا»وداها«در قلب خود مفهوم»یوگاً را در بر دارند هر چند که تنها از طریق واژگانی چون "تاپاً (Tapah) در این دوران به یوگای اصطلاحی نزدیک میشویم.برای درک بهتر و کامل «وداها» «ریشیهاً، ودانگا (Vedanga) را بمنظور فهم و استفاده از وداها ارائه کردند.»آنگاً(Anga) به معنای شاخه و بخش است پس ودانگا یعنی اجزاء و شاخههای ودا که شامل موارد زیر میشود.
از طرفی زمینة دیگری از آموزشهای ودایی به نام اوپاودا (Upaveda) نیز به منظور استفادة کاربردی از وداها شکل گرفت که شامل موارد زیر بود.
سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
یوگاورزشی جسمی و روانی (فکری) میباشد که در شبه قارهٔ هند و توسط هندوها بوجود آمدهاست. ریشه یابی دقیق این ورزش که توسط چه شخصی و دقیقآ چگونه بوجود آمده کمابیش ناممکن است چرا که تاریخ شکل گیری یوگا به سالهای بسیار دور برمی گرددپیرامون واژه واژه Yoga در اصل از واژهٔ «یوج»(Yuj) در زبان سانسکریت که به معنی یکپارچه سازی و یگانگی آمدهاست. واژهٔ «یوج» با واژگان «یک» و «یگانه» در فارسی خویشاوند است. برخی نیز باور دارند که Yoga از واژهٔ پارسی «یوغ» گرفته شدهاست. رژيم غذايي در يوگارژيم غذايی در سلامت انسان بسيار اهميت دارددر يوگا سه نوع رژيم غذايی وجود دارد كه عبارتند از:راجاسی، تاماسی و ساتويك رژيم غذايي راجاسي شامل غذاهاي غير گياهي و پر انرژي مي باشد.رژيم غذايي تاماسي تركيبي از راجاسي و ساتويك مي باشد.به معني غذاهاي غير گياهي و گياهي و البته پر ادويه.اين رژيم غذايي افراد را كم حوصله و پرخاشگر مي كند.اما رژيم غذايي ساتويك گياهي ا ست و براي چاشني آن از كمي ادويه هم استفاده مي شود.اين رژيم غذايي مورد توصيه يوگي ها مي باشد.اين رژيم غذايي گوارشي آسان را به ارمغان مي آورد.احساس سبكي و تعادل به وجود مي آيد و تعادل هورموني بدن در حد مطلوب نگه داشته مي شود.شناسه و تعریف یوگا از طرفی به معنای «کنترل کردن» آمدهاست و در آن صورت یوگا را میتوان علم کنترل امواج فکر و علم مهار قوای ذهن به منظور تسلطی همه جانبه بر توان بالقوة خود دانست. در این صورت به «روش» این دانش که همانا کنترل قوای تن و فکر است تأکید میشود. با توجه به چنین درکی، یوگا، در کتاب شاندیلیوپانیشاد (Shandilyopanishad)، این گونه تعریف شدهاست: «یوگا عبارت از کنترل امواج ذهنی است.» از طرف دیگر میتوان یوگا را به معنای نظاره کردن و دیدن، در نظر گرفت که در نتیجه یوگا علم نظارة خود و خودشناسی است. بدین ترتیب غایت این دانش آشکار میشود. یعنی واقع شدن در طبیعت اصیل خویش و شکافتن تمامی حجابهای نفسانی. بر همین اساس در باگاواد گیتا (Bhagavad gita) اوج یوگا، رویت ذات درونی از طریق ذهن پاک و خالص شده توصیف شدهاست، و سرانجام یوگا را به معنی «وصل و یکی شدن» نیز ترجمه کردهاند که در آن صورت غرض از انجام تمرینات یوگا آشکار و هویدا میشود. به این معنا، یوگا عبارت است ازعملکرد هماهنگ قوای فردی و اتحاد قوای ذهنی (Chitta shakti) با قوای حیاتی تن و حواس (Prana shakti) که منجر به تلخیص انرژی، توسعة آگاهی و در نهایت اتحاد با آگاهی متعال خواهد شد. بنابر این تصور، در رودرایا مالاتانترا (Rudrayamatantra) گفته شده : «یک یوگی، فقط در اتحاد با آگاهی متعال، به تجربة یوگا نایل میگردد.» بدین ترتیب هر کدام از معانی واژة یوگا، قسمتی از این معرفت عمیق باطنی را آشکار میسازد و اختلاف ذاتی در میان آنها دیده نمیشود. یک واژه سانسکریت است .چیستی یوگا دارای ابعاد فلسفی و در عین حال کاربردی میباشد. به گفته کارشناسان این ورزش، فلسفه یوگا با روح درونی انسان، گیتی و چگونگی ارتباط و پیوستگی این دو سروکار دارد. تمرینات یوگا میتواند روح انسان را تقویت کند و آن را به آفریننده جهان هستی نزدیکتر کند، تا بدین صورت انسان از لحاظ روحی، درک بیشتری به خود و خدای خود داشته باشد.یوگا شناختی مستقیم و بی واسطه از ژرفای هستی خویش و هماهنگی با قوانین طبیعت است. این معرفت شهودی در پی سلوکی پی گیر و عشقی صادقانه حاصل میشود. در پی این سلوک، فرد تسلطی همه جانبه بر قوای تن، احساسات و افکار خود پیدا میکند. و در نهایت میتواند خود را از حیطه تغییرات احساسی و نگرانیهای فکری فراتر برده، در عمق قلب خود قرار یابد، جایی که تلاطمات فکری و محیط خارجی قادر نیست تاثیری بر آن داشته باشد. در مورد واژه «یوگاً اختلافاتی دیده میشود، و آن را به معانی :»اتحاد و وصال«، »رؤیت و نظاره«و»کنترل و به زیر یوغ آوردن" به کار بردهاند. نه تنها در مورد ریشة واژة یوگا اختلافاتی دیده میشود، بلکه در تعاریف و توضیحات مشروحی که دربارة یوگا در متون گوناگون آمده نیز تفاوتهایی وجود دارد. این در حالی است که متون کهن و مختلف یوگا، تعاریف متنوع یکدیگر را تأیید کردهاند. ولی در واقع هیچ تعریف مشترکی پیرامون این تجربة عمیق ارائه نشدهاست. ظاهراً در اکثر موارد، زاویة دید اساتیدی که یوگا را تعریف کردهاند با یکدیگر متفاوت بودهاست.یوگا تعریفی از یک گروه محدودی از تمرینات یا حالت معینی نیست، بلکه بیشتر اشاره به مجموعهای از فنون، از ساده تا بسیار پیشرفته، و احوال باطنی مختلف و در واقع یک سیر و سلوک کامل دارد.روشن بینان و دانایان بسیاری، بویژه در هند، در پس سالها تزکیه نفس و مراقبههای ژرف، حالاتی متفاوت از آگاهی را کشف و تجربه کردند. مجموعة این حالات و فنون و تعالیمی که برای درک و وصول به این احوال توسط آن مردان خردمند طراحی و دریافت شد "یوگاً خوانده میشود.هر کدام از این خردمندان، جنبههایی خاص از این معرفت گسترده را مورد توجه قرار داده، براساس آن تعریفی ارائة کردهاند. البته این تعاریف از هم بیگانه نیستند. آنها تماماً در حول خودشناسی و بالا بردن توان فردی و توسعة آگاهی متمرکز میباشند. ولی برخی روش این علم و بعضی غرض از اجرای این فنون و گروهی نیز غایت این تعالیم را توصیف و تشریح کردهاند. بنابر این برای درک بهتر از این معرفت گسترده و نه چندان روشن، مطلوبتر آن است که این تعابیر مختلف را در کنار هم گذاشته و از همة آنها بهره بریم.پیشینه به لحاظ تاریخی میتوان سیر تحولات یوگا را در پنج مرحله بررسی کرد: 1. عصر ودایی (Vedic Yoga) 2. دوران پیش از کلاسیک (Preclassical Yoga) 3. دوران کلاسیک (Classical Yoga) 4. دوران بعد از کلاسیک (Post Classical Yoga) 5. دوران مدرن (Modern Yoga) سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
تائوئیسم یا، فلسفه تائو روش فکری منسوب به لائوتسه فیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجود دولت و بدون اعمال فرمها و اشکال خاص حکومت.این اعتقاد اکنون ۲۵۰۰ ساله است و ریشه آن به کشور چین باز میگردد. خاستگاه تائو/دائو یکی از ادیان رسمی چینیهای قدیم آیین تائو و یا دائو است. که در قرن ۶ ق.م در چین با مجموعهای از معتقدات و مناسک و اعمال مذهبی که اغلب با خرافات و اوهام همراه بود پیدا شدوبعدها با مسایلی فلسفی و عرفانی نقش بست. بنیانگذار این دین فردی به نام (لائو تزو/لائوتان) است. او یکی از بزرگترین فیلسوفان بعد از کنفوسیوس بود. وی به حکمت، سکوت و آرامش واقف بود و عمری طولانی کرد. وی از سیاست بیزار بود اما شغلش نیز کتابدار سلطنتی (چو) بود که البته به آن نیز علاقهای نداشت. بنابراین در صدد ترک چین برآمد. هنگامی که قصد عبور از مرز چین را داشت مرزبان به او گفت:«حال که داری دستگاه حکومت را ترک و گوشه نشینی را انتخاب میکنی، برای من کتابی بنویس» وی کتابی را در دو بخش که مجموعاً ۵۰۰۰ کلمه داشت نوشت و بعد از آن آواره شد. محل مرگ وی مشخص نیست اما ۸۷ سال عمر کرد. نام کتاب او (تائوته/تائوته چینگ= راه و فضلیت) بود. به نظر برخی از محققان اندیشههای اولیه تائویی قبل از لائوتزه بوده ولی او آن را زنده کردهاست. تائو به معنای راه و فضیلت است. راهی که پیروان این آیین باید در آن حرکت کنند. به عبارتی درست اندیشیدن و یا اصلاً نیاندیشیدن است. تائوئیستها اعتقاد دارند که«تفکر فقط در مباحث بکار میرود و بیارزش است. تفکر قبل از هر سودی دارای زیان است. آنها اعتقاد دارند که برای راه درست زندگی باید عقل را طرد کرد. به همین دلیل آن را حقیر دانسته و میگویند"انسان باید به سادگی و گوشهگیری و غرق شدن در طبیعت بپردازد". آنها میگویند دانش فضیلت نیست بلکه هر چه علم بیشتر شود برشمار اراذل افزوده میشود. دانش از خرد به دور است و میان یک خردمند و عارف دانشمند تفاوت زیادی وجود دارد. بدترین حکومت از نظر تائوئیستها حکومت فلاسفهاست. فیلسوفان در سایه پندارهای خود جریان طبیعی را به شکلی مسخ شده مطرح میکنند. آنها میگویند: فیلسوفان کارشان سخنآوری و پندار سازی است و این ناتوانی آنها را میرساند. آنها میگویند: روشنفکر دولت و حکومت را به خطر میاندازد، زیرا در قالب و مقررات سخن میگوید. اما در مقابل افراد ساده دل که در امور شخصی خود لذت کار مقرون به آزادی را دریافتهاست، اگر به قدرت برسد برای جامعه خطر کمتری نسبت به روشنفکر و فیلسوف دارد. زیرا ساده دل میداند که قانون خطرناک است و قبل از هر فایدهای ضرر دارد. پس چنین فرمانده سادهدلی تا میتواند در زندگی مردم کمتر پیچیدگی ایجاد میکند. و آنها را به حیات ساده که مطابق طبیعت است سوق میدهد. تائوتیستها کتابت را امری اهریمنی و مایه پریشانی میدانند. آنها اعتقاد دارند که نوآوری همیشه به ثروت ثروتمندان و زور زورمندان میافزاید. بنابراین به کتابت و صنعت توجهای ندارند. داد و ستد را در حد روستاها قبول دارند.
سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 1:12 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 1:6 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
همه ی مردها بد نیستند بدتر و بدترین هم دارن ! سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
اونقدری که من بالش زیر سرمو تا صبح می چرخونم
دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 23:58 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصیت نظریههای متعدد و گوناگون آورده شده است. بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریههاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند. نظریههای مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اصولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر میرسد که میتوان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شدهاند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریههای مربوط به شخصیت ، نمیتواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود. نظریهای که به یک اعتبار در طبقهای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقهای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است. سوال اصلی در مطالعه شخصیت (Personality) و نظریههای شخصیت این است که شخصیت چیست؟ با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریههای مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که میتوان آنها را در هشت رویکرد اصلی روانکاوی ، تیپ شناسی ، رفتاری ، یادگیری اجتماعی ، تحلیل عاملی ، شناختی ، انسان گرایی و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد. در کنار این رویکردها که رسمی هستند یک رویکرد شخصی نسبت به انسان و شخصیت در اکثر ما انسانها وجود دارد که اگر بخواهیم میتوانیم با مطالعه و تحقیق در این باره ، آن را به یک نظریه رسمی تبدیل کنیم. در بعضی از این نظریهها اهمیت فراوان به ضمیر ناخودآگاه داده شده است و پیروان آن معتقدند که آدمی از انگیزههای واقعی رفتار و اعمال خود بی اطلاع است، زیرا آنها در شعور باطن یا ناخودآگاه هستند. در نظریههای دیگر ، ناخودآگاه مورد انکار است، یا کم اهمیت است و یا این که تاثیرش فقط در افراد نابهنجار مورد قبول است. در این نظریهها خود آگاه حاکم بر رفتار آدمی دانسته شده است. نظریات فروید و یونگ و ماری جزو دسته اول و نظریه آسپرت متعلق به دسته دوم است. نظریههایی هستند که اهمیت فراوان به تاریخ زندگی و به دوران کودکی میدهند و هر کس را بنده و اسیر گذشته خود میپندارند و نظریههای دیگر آدمی را از قید گذشته آزاد ساخته، حال و آینده و گرایش به سوی غایت و غرض را در رفتار او موثر میدانند، یا این که چگونگی هر عمل را وابسته به محیط خارجی و میدانی میپندارند که شخص در موقع اجرای آن عمل در آن محیط یا میدان قرار گرفته است. همه ما انسانها تصوری از مفهوم شخصیت داریم و از پیش فرضهای معینی درباره شخصیت افرادی که با آنها در تعامل هستیم برخورداریم. علاوه بر این برداشتهایی نیز درباره ماهیت کلی انسان داریم. برای مثال ممکن است معتقد باشیم که همه انسانها ذاتا خوب هستند و یا برعکس. این پیش فرضها یا برداشتها همان نظریات شخصی هستند که بر اساس اطلاعات حاصل از ادراک رفتارهای اطرافیان شکل میگیرند و در واقع برمشاهده رفتار دیگران مبتنی هستند. نظریههای شخصی در مورد انسان و شخصیت با توجه به آنکه حاصل مشاهدات هستند همانند نظریههای رسمی (علمی) هستند ولی با وجود این با آنها تفاوتهای بارز دارند. نظریههای رسمی حاصل دادههای مشاهدات روی تعداد زیادی از افراد با ویژگیهای مختلف هستند و از پشتوانه اطلاعاتی وسیعتری برخوردار هستند. در کنار نظریات شخصی حاصل دید شخصی و ذهنی خودمان است، در صورتی که یک نظریه شخصیت رسمی حاصل مشاهدات عینی و بیطرفانه است و در واقع از عینیت بیشتری برخوردار است. دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 23:54 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
روانکاوی
نخستین رویکرد درباره شخصیت در واپسین سالهای قرن نوزده توسط فروید مطرح شد. نظریه پردازهای فروید چنان با اهمیت و گسترده بود که نه تنها در روانشناسی بلکه در فرهنگ ، جامعه نیز نفوذ پیدا کرد، بگونهای که آن را یک انقلاب شبیه آنچه داروین با نظریه تکامل ارائه کرد دانستهاند. تقریبا تمام نظریههای شخصیت که در سالهای پس از فروید روی کار آمدند مدیون دیدگاه او هستند. در واقع نظریههای بعدی شخصیت یا در مقام گسترش و پالایش نظریه او بوجود آمدند (نظیر نظریههای روان کاوان جدید همچون یونگ ، آدلر ، هورنای و دیگران) و یا در مقام مخالفت بوجود آمدند. رویکرد تیپ شناسی
صاحب نظران قدیمیترین طبقه بندی تیپ شناختی را به بقراط و جالینوس از حکمای یونان باستان نسبت دادهاند. بقراط جسم را دارای چهار نوع خلط خون ، بلغم ، صفرا و سودا تصور میکرد و برای هر یک از آنها ویژگیهایی را تصور میکرد. در قرن بیستم و با گرایش روان شناسی به سوی علمی شدن کوششهایی در کارهای کرچمر (Kretschmer) و شلدون به عمل آمد تا این طبقه بندی جنبه علمی بخود بگیرد. ولی با وجود تمام تلاشها به سبب انتقادات صحیحی که به آنها وارد شد، اعتبار علمی آنها کاهش یافت. رویکرد رفتاری
رویکرد رفتاری که در کارهای بی.اف.اسکینر (B.F.Skinner) و به تبعیت از بنیان گذار آن جان.بی.واتسون منعکس شده است بازتابی است از شکل و صورت اصلی رفتارگرایی افراطی که هر نوع نیرو یا فرآیند منتسب به درون و ناهوشیار را نامربوط دانسته و بشدت رد میکند و در عوض توجه خود را با رفتار عینی قابل مشاهده و محرک بیرونی معطوف میدارد. اسکینر میکوشد تا شخصیت انسان را از طریق پژوهش در آزمایشگاه بجای درمانگاه مطالعه کند. او مخالف روانکاوی است. رویکرد یادگیری اجتماعی
رویکرد یادگیری اجتماعی که بیشتر در کارهای آلبرت بندورا و جولیان راتر مشاهده میشود بسط رویکرد رفتارگرایی اسکینر است. آنها نیز روان کاوی را رد و بر رفتار عینی تاکید میورزند. ولی نکته اختلاف آنها این است که به متغیرهای شناختی درونی نیز اعتقاد دارند، چیزی که در نظام اسکینر مطلقا جایی ندارد. رویکرد تحلیل عاملی نظریههای صفات= نظریههای صفات
رویکرد تحلیل عاملی که بیشتر در کارهای آلپورت ، کتل ، آیزنک تجلی یافته است بر این عقیده است که شخصیت شامل مجموعهای از صفتها یا کیفیات متمایز کننده یک شخص است که میتوان آنها را از طریق تحلیل عاملی (نوعی روش آماری پیشرفته) مشخص نمود. با توجه به اینکه این نظریهها بر نقش صفتهای بنیادی در ساختار شخصیت تاکید دارند، به آنها نظریههای صفات نیز میگویند. رویکرد شناختی
رویکرد شناختی در شخصیت بر شیوههایی که مردم توسط آنها به شناخت محیط و خودشان میپردازند، تاکید میورزد. اینکه آنها چگونه ادراک میکنند، ارزیابی میکنند، تصمیم میگیرند و مسائل را حل میکنند. این رویکرد در کارهای بسیاری از روان شناسان شناخت گرا بخصوص در کارهای جورج کلی منعکس شده است. رویکرد انسان گرایی
رویکرد انسان گرایی که بیشتر در کارهای آبراهام مزلو و کارل راجرز منعکس شده است بخشی از جنس انسان گرایی دهه 1960 آمریکا است که با رویکردهای روان کاوی و رفتارگرایی مخالف بودند. این رویکرد و نظریه پردازان آن بر فضایل و آرزوهای انسان ، اراده آزاد آگاهانه و خود شکوفایی تاکید دارند. آنها تصویری زیبا و خوش بنیانه از انسان معرفی میکنند، برعکس روانکاوی. رویکرد حیطه محدود
نظریه پردازان شخصیت عموما دستیابی به جامعیت یا کامل بودن را به عنوان یکی از هدفهای اصلی نظریه پردازی در نظر میگیرند. اما هیچ کدام از نظریههای موجود را نمیتوان بدرستی جامع دانست و به علاوه داشتن چنین هدفی میتواند غیر واقع بینانه باشد. برخی روان شناسان پیشنهاد میکنند که برای رسیدن به درک کاملتری از شخصیت نیاز داریم که تعدادی نظریه جداگانه وضع کنیم که هر کدام گستره محدودی داشته باشد و بر یک وجه محدود و باریک شخصیت تاکید ورزد. در حال حاضر این نوع گرایش بیشتر شده و در کارهای کسانی نظیر دیوید مک کلند ، ماروین زاکرمن و آرنولد باس و رابرت پلامین و دیگران منعکس و قابل مشاهده است.
دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 23:42 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
بیخوابی از مشکلاتی است که افراد زیادی به آنها دچارند. این افراد مجبورند از داروهای خوابآور برای کنترل میزان خواب خود استفاده کنند و از عوارض این مشکل از جمله خستگی رنج میبرند. به گزارش ایسنا، پایگاه اینترنتی Science daily در این باره نوشته است: ورزشهای هوازی متعادل یا ورزشهای استقامتی متعادل میتوانند از میزان اضطراب کم کنند و کیفیت خواب را بالا ببرند، این نوع ورزشها برای مقابله با بیخوابی مناسباند. تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است که توسط گیسل پاسوس استاد دانشگاه فدرال برزیل مدیریت شد. این تحقیقات بر روی 36 بیمار مبتلا به بیخوابی صورت گرفت و نتایج آن نشان داد که ورزش باعث کاهش بیخوابی میشود و دفعات پریدن از خواب را کم میکند. با انجام ورزشهای هوازی 37% به زمان خواب این افراد اضافه شد و 7% از میزان اضطراب در این افراد کم شد. پاسوس میگوید: « یافتهها نشان میدهد که راههایی برای کم کردن نشانههای بیخوابی وجود دارد که بدون مصرف دارو قابل استفادهاند. این تحقیقات اولین مطالعات درباره تاثیر ورزش بر بیخوابی بود و هدف آن بالا بردن کیفیت زندگی افراد و کم کردن اختلالات خواب بود.» بیخوابی عارضهای است که به دلیل آن، فرد دچار اختلالات در خواب میشود. افراد مبتلا به این مشکل به سختی به خواب میروند و خیلی زود از خواب بیدار میشوند. حدود 30 درصد افراد بزرگسال نشانههایی از بیخوابی دارند و این مشکل در افراد مسن و به خصوص زنان بیشتر دیده میشود. روشهای جديد برای گريز از بیخوابی شبانه!
روانشناسان فکر کردن در مورد عضوي در بدن که از نظر فاصله از مغز دور باشد را موثر مي دانند. آنها انگشت کوچک پاي چپ را به اين منظور مناسب ارزيابي مي کنند. یکی از مهمترین عوامل ارتقاء سطح سلامتی و شادابی ، افزایش آگاهی و به دنبال آن تغییر نگرش و در نهایت اصلاح رفتار است که در این میان فعالیت بدنی در سلامتی افراد و فواید آن نقش مهمی دارد. از مهمترین آثار مثبت تحرک بدنی می توان به کاهش فشارخون متوسط افراد، کاهش چربی خون مضر، عامل مؤثر در ترک دخانیات و در صورت ترک باعث کاهش موارد عود، کاهش قند خون و کنترل بهتر دیابت،عامل کارکرد بهتر قلب و عروق اشاره کرد. تحرک و ورزش، عامل پیشگیری از سکته های قلبی و مغزی (اثر ضد التهابی بر دیواره عروق)، جلوگیری از افزایش وزن و باعث تناسب اندام (از طریق افزایش مصرف انرزی ذخیره شده در بدن)، کاهش ابتلا به سرطان های پستان و رحم در خانم ها و سرطان های کولورکتال در دو جنس، افزایش دقت و حوصله در انجام کارها (خستگی دیرتر و شادابی بیشتر در انجام کارها)، افزایش قدرت حل مسئله و کنترل بهتر استرس است.
دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 23:40 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
آسم بیماری است که راههای هوایی نسبت به محرکهای گوناگون تحریکپذیر شده و در مقابل این عوامل تنگ میشوند. آسم یک بیماری غیرواگیر است و افرادی که به آسم مبتلا میشوند اغلب در خانوادههایی با سابقه مثبت فامیلی هستند. آسم میتواند در هر سنی بروز کند. اما باید در نظر داشت که حملات آسم قابل پیشگیری هستند و بیماران مبتلا به آسم در شرایط کنترل بیماری، مشکلی برای ورزش ندارند. عوامل آغازگر حملات آسم چیست؟ الف: عوامل حساسیتزای حیوانات - لازم است حیوانات دستآموز مانند سگ، گربه و پرنده در خانه نگهداری نکنید. - از به کار بردن بالش یا تشک حاوی پَر اجتناب کنید. ب: هیره موجود در گرد و خاک خانهها: هیرهها موجودات ریزی هستند که با چشم دیده نمیشوند و در گرد و خاک خانه، ملحفه و تشک وجود دارند. بالش و تشک را در پوشش پلاستیکی قرار دهید و ملحفهها را هفتهای یکبار با آب داغ بشویید. ج: گردهها و قارچهای هوازی: در فصول گرده افشانی، پنجرهها را بسته و از دستگاه تهویه استفاده نمایید. د: دود سیگار: هیچگاه سیگار نکشید و اجازه ندهید در خانه کسی سیگار بکشد. ه: تغذیه کودکان و مواد حساسیتزای غذایی تغذیه با شیر مادر تا شش ماهگی نوزاد را در برابر حملات آسم مقاوم میکند. در شروع تغذیه کمکی از دادن سفیده تخممرغ، ماهی، شیر گاو، فرآوردههای گندم، سویا، چیپس و مرکبات به کودکان مبتلا به آسم اجتناب کنید. علائم وقوع حملات آسم چیست؟ 1- افزایش تعداد تنفس. 2- افزایش سرفه، خسخس، تنگی نفس و یا احساس فشردگی قفسه سینه. 3- هر گونه سختی در نفس کشیدن. این علائم عود شونده هستند و ممکن است از چند دقیقه تا چند روز طول بکشد، حملات آسم ممکن است خفیف یا شدید باشد مراقبتهای پزشکی برای حملات شدید لازم است. چگونه پیشگیری کنیم؟ - نقل مکان به محلی با آب و هوای مناسب در بهبودی بیماری شما موثر است. - با استنشاق هوای دارای رطوبت 100 درصد و گرمای 37 درجه سانتیگراد میتوان از حملات آسم پیشگیری کرد. - خود را در معرض تغییرات ناگهانی دما، قرار ندهید و در هوای سرد، صورت و بینی خود را با ماسک بپوشانید. - نوشیدن مایعات کافی، از سخت شدن ترشحات برونش جلوگیری میکند. - برای کمک به خروج ترشحاتی که در راههای هوایی دارید، از ورزشهای تنفسی که توسط پرستار یا فیزیوتراپ آموزش داده میشود، استفاده کنید. - ورزشکاران مبتلا به آسم لازم است با پزشک خود در مورد ادامه ورزش مشورت کنند. - از ایجاد عفونت و سرماخوردگی پیشگیری کنید. - امکان بروز خشکی دهان، سرفه، تحریک گلو، گرفتگی صدا پس از استفاده از اسپریها برای شما وجود دارد. - بیماران سالخورده که مشکل قلبی دارند، حتما در مورد مصرف داروهای ضد آسم آموزشهای بیشتری از پزشک خود بخواهند، زیرا این داروها اثرات قلبی و عروقی به همراه دارند. - اگر تحت درمان با پردنیزولون هستید و با این دارو مرخص میشوید، حتما با پزشک خود در ارتباط باشید تا در صورت بهبودی - طبق نظر وی مقدار مصرف دارو را کاهش دهید و هرگز دارو را یکباره قطع نکنید. - دقت کنید برخی اسپریها مانند بکلومتازون باعث عفونتهای قارچی دهان و حلق میشوند به همین دلیل برای کاهش عفونت قارچی بلافاصله پس از استنشاق اسپری، دهان خود را آب بکشید. - در اول پاییز با پزشک خود در مورد تزریق واکسن پنومونی و آنفلوآنزا مشورت نمایید. - در صورت تغییر رنگ خلط، افزایش سرفه، افزایش غلظت خلط، سنگینی سینه، فورا با پزشک خود تماس بگی درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |